دکتر رمانتیک من

•° دکتر رمانتیک من°•
𝕡𝕒𝕣𝕥 ①⑥
#ییعلیز
ییعت:؛ لباس همو پوشیدم تا برم بیمارستان موقعی که اومدم بیرون لیزگه رو دیدم
لیزگه: سلام ییعت
ییعت: سلام لیزگه منتظر یازگی ایلول هستی؟
الان صداشون میکنم
لیزگه: نه منتظر اونا نیستم
ییعت: پس چرا اومدی اینجا اتفاقی اوفتاده؟
لیزگه: نه اتفاقی نیوفتاده یازگی تولدت رو استوری کرد منم واست کادو تولد اوردم
تولدت مبارک ییعت
ییعت: خیلی ممنونم لیزگه
لیزگه: امیدوارم خوشت بیاد
ییعت: حتما خوشم میاد بعدا وا میکنم
لیزگه: باشه خداحافظ
ییعت : خداحافظ
چند ساعت بعد
ییعت:؛ از اتاق عمل که اومدم بدو بدو رفتم. ببین لیزگه برام چی خریده
رفتم باز کردم جعبه رو دیدم یک ساعت شیک واسم خریده
رفتم تو اینستا لالوش کردم و بهش پیام دادم
ییعت: سلام لیزگه
لیزگه: سلام خوبی ییعت
ییعت: اره خوبم خداروشکر
لیزگه: از کادوم خوشت اومد؟
ییعت: وایی نگو
لیزگه: میدونستم خوشت نمیاد
ییعت: نه اتفاقا خیلی قشنگه تازه وا کردم
لیزگه: وای خدارشکر
ییعت: خداحافظ
لیزگه: باییی
لیزگه:؛ عاشق شدم رفتتتت واییییی نه نه اصلا تو نباید عاشق ییعت بشی اروم باش لیزگه جومرت
خوب حوصلم سر رفته بود زنگ زدم به دیلار
لیزگه: سلام خوبی
دیلار: به به لیزگه خوبم تو خوبی
لیزگه: اره خوبم میگم میای باهام بریم کافه لوکیشن میفرستم برات؟
دیلار: اوکی بفرست تا بیام
چند دقیقه بعد
دیلار: سلام خوبی لیزگه
لیزگه: خوبم مرسی
چه میخوری؟
دیلار: مانتی تو چی؟
لیزگه: من شراب
دیلار: وا!
لیزگه: می خوام مست کنم از این دنیا دور باشک دیلار خسته شدم
دیلار: اوکی جلوتو نمیگرم فقط چطوری میخوای بری خونه؟
لیزگه: میرم نگران نباش دیلار
دیلار: اتفاقا خیلی نگرانم
لیزگه: نباش
لیزگه:؛ تا خرخره خوردم زیادی خورده بودم به بدبختی می تونستم سره پا وایسم
دیلار: لیزگه دیگه بریم می توتی بری خونه؟
لیزگه: اره می تونم
خداحافظ
دیلار: خداحافظ
لیزگه:؛ سوار ماشین شدم زیاد حالم خوب نبود داشتم بالا می اوردم ماشین یه جا نگه داشتم تا بالا بیارم رفتم از تو ماشین اب اوردم تا دست صورتم رو بشورم بعد یکمی وایسادم تا هوا بخورم
که ی دفعیی
#ییعت_کوچاک #لیزگه_جومرت #lizgecömert #yigitkocak
دیدگاه ها (۲۲)

دوستای گلم موهاتون صافه؟؟؟فقط دوستام 🤌🏻

•°دکتر رمانتیک من •°𝕡𝕒𝕣𝕥①⑦#ییعلیز لیزگه:؛ که یه دفعی چند تا ...

«_ من همه رو از دست دادم به طرز وحشتناکی اما تـــــــــو جای...

•° دکتر رمانتیک من °•𝕡𝕒𝕣𝕥①⑤#ییعلیز ییعت: لیزگه رو رسوندم و ر...

پارت ۲که میا دوستم اومد پیشم میا: سلام ا/ت حالت چطوره کره خر...

ویو کاترین به در تقه ای زدم و رفتم تو که با اقای جیون رو به ...

رمان بغلی من پارت ۸۴رسلان: تک خنده ای کردم و خدافظی کردیم گو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط