دکتر رمانتیک من
•° دکتر رمانتیک من °•
𝕡𝕒𝕣𝕥①⑤
#ییعلیز
ییعت: لیزگه رو رسوندم و رفتیم خونه
که یه دفعی دم در خونه ایلول گفت
ایلول: ییعت
ییعت: بله
ایلول: میگم تو عاشق لیزگه شدی؟
ییعت: ای بابا ولم کنید دیگه
یازگی: اره ایلول عاشق همن لیزگه خودش گفت من داداشتو دوست دارم
ییعت: چیییی؟!(با شوق)
یه بار دیگه بگو
ایلول: چیشد اقای دکی اینو گفت چشات برق زد؟
ییعت: اره منم دوسش دارم
اتاکان: کیو دوست داری؟؟
ییعت: باز این مزاحم ما شد کجا بودی؟
اتاکان: رفته بودم شرکت همین الان اومدم
یازگی: خوب بریم تو دیگه چرا وایسادیم
ییعت؛: موقعی که رفتیم تو همه جا تاریک بود
که یه دفعی صدای اهنگ بود و همه منو سوپرایز کردن
اتاکان: یا قمر بنی هاشم
اهو: تولدت مبارک پسرم خوشتیپ من
ییعت: واییی اصلا یادم نبود
اتاکان: معلومه دیگه وقتی عاشقی
ییعت: ببند
امل: چی داداش تو عاشق شدی؟؟
ییعت: نه بابا چرت میگه
یامان: ییعت دروغ نگو ما که میدونیم یه خبر هایی؟
اهو: عه بسه دیگه پسرمو اذیت نکنید
بیا شمع ها رو فوت کن
امل: وایسا ارزو یادت رفت
ییعت: اوه راست میگی خوب تو دلم میگم
ارزو اینه که به دختری که دوسش دارم برسم
همگی: وایییی تولدت مبارک ییعتوم
ییعت: مرسی واقعا
اتاکان: خوب کادو یادم رفت بخرم فردا همهگی کادو هامونو میدیم ها
یامان: باش
اهو: چی چیو باش
ییعت: راست میگه فردا بدید اتاکان گناه داره داداشی
یازگی: خوب بریم بخوابیم دیگه
ایلول: بریم
یازگی؛: سریع رفتم لباس همو عوض کردم بعد رفت عکس ییعت استوری کردم واسه تولدش
لیزگه: دیدم یازگی یه چیزی استوری کرده رفتم دیدم دیدم عکس ییعت که نوشته تولدت مبارک
با خودم گفتم یعنی منو ییعت تو یه ماهیم چه عالیهعه
فردا بهش تبریک میگم
ییعت:؛ صبح شد رفتم یه دوش گرفتم لباس همو پوشیدم تا برم بیمارستان موقعی که اومدم بیرون...... رو دیدم
ادامه دارد 💅
#لیزگه_جومرت #ییعت_کوچاک #سوسعم #ییعلیز
#sosam #lizgecömert #bilalyigitkocak
𝕡𝕒𝕣𝕥①⑤
#ییعلیز
ییعت: لیزگه رو رسوندم و رفتیم خونه
که یه دفعی دم در خونه ایلول گفت
ایلول: ییعت
ییعت: بله
ایلول: میگم تو عاشق لیزگه شدی؟
ییعت: ای بابا ولم کنید دیگه
یازگی: اره ایلول عاشق همن لیزگه خودش گفت من داداشتو دوست دارم
ییعت: چیییی؟!(با شوق)
یه بار دیگه بگو
ایلول: چیشد اقای دکی اینو گفت چشات برق زد؟
ییعت: اره منم دوسش دارم
اتاکان: کیو دوست داری؟؟
ییعت: باز این مزاحم ما شد کجا بودی؟
اتاکان: رفته بودم شرکت همین الان اومدم
یازگی: خوب بریم تو دیگه چرا وایسادیم
ییعت؛: موقعی که رفتیم تو همه جا تاریک بود
که یه دفعی صدای اهنگ بود و همه منو سوپرایز کردن
اتاکان: یا قمر بنی هاشم
اهو: تولدت مبارک پسرم خوشتیپ من
ییعت: واییی اصلا یادم نبود
اتاکان: معلومه دیگه وقتی عاشقی
ییعت: ببند
امل: چی داداش تو عاشق شدی؟؟
ییعت: نه بابا چرت میگه
یامان: ییعت دروغ نگو ما که میدونیم یه خبر هایی؟
اهو: عه بسه دیگه پسرمو اذیت نکنید
بیا شمع ها رو فوت کن
امل: وایسا ارزو یادت رفت
ییعت: اوه راست میگی خوب تو دلم میگم
ارزو اینه که به دختری که دوسش دارم برسم
همگی: وایییی تولدت مبارک ییعتوم
ییعت: مرسی واقعا
اتاکان: خوب کادو یادم رفت بخرم فردا همهگی کادو هامونو میدیم ها
یامان: باش
اهو: چی چیو باش
ییعت: راست میگه فردا بدید اتاکان گناه داره داداشی
یازگی: خوب بریم بخوابیم دیگه
ایلول: بریم
یازگی؛: سریع رفتم لباس همو عوض کردم بعد رفت عکس ییعت استوری کردم واسه تولدش
لیزگه: دیدم یازگی یه چیزی استوری کرده رفتم دیدم دیدم عکس ییعت که نوشته تولدت مبارک
با خودم گفتم یعنی منو ییعت تو یه ماهیم چه عالیهعه
فردا بهش تبریک میگم
ییعت:؛ صبح شد رفتم یه دوش گرفتم لباس همو پوشیدم تا برم بیمارستان موقعی که اومدم بیرون...... رو دیدم
ادامه دارد 💅
#لیزگه_جومرت #ییعت_کوچاک #سوسعم #ییعلیز
#sosam #lizgecömert #bilalyigitkocak
- ۱۷.۳k
- ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط