𝒫𝒶𝓇𝓉 18 🌪✙
𝒫𝒶𝓇𝓉 18 🌪✙
دنی : ا/تتتت
ا/ت : مگه دروغ میگم؟
دنی : ا/ت بسه دیگه
ا/ت : ......
دنی : غذاتو بخور من باید برم به خدمتکار میسپارم حواسش بهت باشه
ا/ت : باشه
بلند شد و رفت خدمتکار اومد پشت سرم وایساد دیگه وقتشه...
دستمو زدم به ظرف غذا افتاد زمین برای اینکه تابلو نشه کار خودمه جیغ زدم
خدمتکار : الان تمیزش میکنم صبر کنید
رفتش تو آشپزخونه سریع رفتم سمت در بعد از برداشتن پالتوم از خونه زدم بیرون از در پشتی رفتم ک کسی نفهمه معمولا از اینکارا میکردم ولی دفعه آخر ک تنبیه شدم 2 هفته نمیزاشتن از اتاقم بیام بیرون و الان بعد از 2 ماه دوباره اومدم این کارو تکرار کردم اما مهم نیست برای خوردن یه شیشه مشروب هر کاری میکردم....
به تابلو نگاه کردم بار همیشگی من بود شب های روشن( اسم باره ) لبخند زدم و رفتم داخل بوی سیگار همجا رو گرفته بود روی یکی از صندلی های کنار میزی ک مشروبارو سرو میکنن نشستم
متیو : اووو از این طرفا
ا/ت : میدونی ک نمیتونم همیشه بیام
متیو : هوم ... خوبی؟
ا/ت : ....
متیو : هی چیشده؟
ا/ت : ...حالم داره روز به روز بدتر میشه
متیو : پدرت میدونه؟
ا/ت : اون پدر من نیستتت
متیو : باشه باشه آروم باش
ا/ت : برام از همون همیشگی بیار
متیو : ا/ت
ا/ت : گفتم از همون همیشگی بیار
نفس عمیقی کشید و رفت...
سرمو گذاشتم رو میز
.............
خیلی مست بودم چشمام تار میدید
متیو : ا/ت... ا/ت
ا/ت : هووم
متیو : باید بری خونه
ا/ت : نمیخواممم
متیو : دیر شده
هیچی نگفتم
صدای یکی رو شنیدم برگشتم سمتش
( علامت پسره + ) ( علامت ا/ت - ) ( علامت متیو * )( فقط برای این چند لحظه این علامت ها هست بعدش دیگه همون حالت عادی مینویسم )
+ سلام
- تو کی ای؟
+ امم خب
* برو یجا دیگه
- نه نه وایسا تو کی ای ؟
انقدر مست بودم ک نمیدونستم دارم چی میگم
+ من یه نفرم
زدم زیر خنده
* ا/ت!
- چیه
* باید بری خونه
پسره اومد نزدیک تر
+ میخوای من برسونمت؟
- عهههه
دستمو گرفت
+ پس من میرسونمت
خندیدم و باشه ای گفتم کارام دست خودم نبود خواستم بلندشم ک توسط یکی از پشت کشیده شدم نگاه کردم جیمز بود لعنتی این منو از کجا پیدا کرده سریع دوییدم سمت در صداش اومد
جیمز : ا/ت صبر کن
دوییدم بیرون ک از پشت گرفتم
جیمز : میدونی پدرت چقدر عصبیه دعا کن نکشتت ( با داد )
ا/ت : بزار...بکشه به تو چه اصلا
جیمز : ا/ت خیلی مستی بیا بریم
ا/ت : نمیخواممم
بزور منو کشوند تو ماشین جیمز دست راست اون مَردس ( باباشو میگه )
از پنجره به بیرون خیره شده بودم
جیمز : حالت خوبه؟
ا/ت : تو... خوبی ؟( با حالت مستی )
جیمز : بابات خیلی عصبی میشه
ا/ت : به جهنم
جیمز : هییی
خندیدم
دنی : ا/تتتت
ا/ت : مگه دروغ میگم؟
دنی : ا/ت بسه دیگه
ا/ت : ......
دنی : غذاتو بخور من باید برم به خدمتکار میسپارم حواسش بهت باشه
ا/ت : باشه
بلند شد و رفت خدمتکار اومد پشت سرم وایساد دیگه وقتشه...
دستمو زدم به ظرف غذا افتاد زمین برای اینکه تابلو نشه کار خودمه جیغ زدم
خدمتکار : الان تمیزش میکنم صبر کنید
رفتش تو آشپزخونه سریع رفتم سمت در بعد از برداشتن پالتوم از خونه زدم بیرون از در پشتی رفتم ک کسی نفهمه معمولا از اینکارا میکردم ولی دفعه آخر ک تنبیه شدم 2 هفته نمیزاشتن از اتاقم بیام بیرون و الان بعد از 2 ماه دوباره اومدم این کارو تکرار کردم اما مهم نیست برای خوردن یه شیشه مشروب هر کاری میکردم....
به تابلو نگاه کردم بار همیشگی من بود شب های روشن( اسم باره ) لبخند زدم و رفتم داخل بوی سیگار همجا رو گرفته بود روی یکی از صندلی های کنار میزی ک مشروبارو سرو میکنن نشستم
متیو : اووو از این طرفا
ا/ت : میدونی ک نمیتونم همیشه بیام
متیو : هوم ... خوبی؟
ا/ت : ....
متیو : هی چیشده؟
ا/ت : ...حالم داره روز به روز بدتر میشه
متیو : پدرت میدونه؟
ا/ت : اون پدر من نیستتت
متیو : باشه باشه آروم باش
ا/ت : برام از همون همیشگی بیار
متیو : ا/ت
ا/ت : گفتم از همون همیشگی بیار
نفس عمیقی کشید و رفت...
سرمو گذاشتم رو میز
.............
خیلی مست بودم چشمام تار میدید
متیو : ا/ت... ا/ت
ا/ت : هووم
متیو : باید بری خونه
ا/ت : نمیخواممم
متیو : دیر شده
هیچی نگفتم
صدای یکی رو شنیدم برگشتم سمتش
( علامت پسره + ) ( علامت ا/ت - ) ( علامت متیو * )( فقط برای این چند لحظه این علامت ها هست بعدش دیگه همون حالت عادی مینویسم )
+ سلام
- تو کی ای؟
+ امم خب
* برو یجا دیگه
- نه نه وایسا تو کی ای ؟
انقدر مست بودم ک نمیدونستم دارم چی میگم
+ من یه نفرم
زدم زیر خنده
* ا/ت!
- چیه
* باید بری خونه
پسره اومد نزدیک تر
+ میخوای من برسونمت؟
- عهههه
دستمو گرفت
+ پس من میرسونمت
خندیدم و باشه ای گفتم کارام دست خودم نبود خواستم بلندشم ک توسط یکی از پشت کشیده شدم نگاه کردم جیمز بود لعنتی این منو از کجا پیدا کرده سریع دوییدم سمت در صداش اومد
جیمز : ا/ت صبر کن
دوییدم بیرون ک از پشت گرفتم
جیمز : میدونی پدرت چقدر عصبیه دعا کن نکشتت ( با داد )
ا/ت : بزار...بکشه به تو چه اصلا
جیمز : ا/ت خیلی مستی بیا بریم
ا/ت : نمیخواممم
بزور منو کشوند تو ماشین جیمز دست راست اون مَردس ( باباشو میگه )
از پنجره به بیرون خیره شده بودم
جیمز : حالت خوبه؟
ا/ت : تو... خوبی ؟( با حالت مستی )
جیمز : بابات خیلی عصبی میشه
ا/ت : به جهنم
جیمز : هییی
خندیدم
۱۶.۲k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.