حس می کنم که وقت گذشته است
حس می کنم که وقت گذشته است
حس می کنم که -لحظه- سهم من از برگ های تاریخ است
حس می کنم که میز، فاصلهی کاذبی است در میان گیسوان من و دست های این غریبهی غمگین
حرفی به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو می بخشد
جز درک حس زنده بودن از تو چه می خواهد؟
حرفی به من بزن
من در پناه پنجره ام
با آفتاب رابطه دارم...
#سکوت تلخ
فروغ_فرخزادف
حس می کنم که -لحظه- سهم من از برگ های تاریخ است
حس می کنم که میز، فاصلهی کاذبی است در میان گیسوان من و دست های این غریبهی غمگین
حرفی به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو می بخشد
جز درک حس زنده بودن از تو چه می خواهد؟
حرفی به من بزن
من در پناه پنجره ام
با آفتاب رابطه دارم...
#سکوت تلخ
فروغ_فرخزادف
- ۲.۱k
- ۰۳ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط