به نام خدا

به نام خدا


اسم شعر: نامه آخر


نامه اخر تو رسید به دستم

بازم نوشته بودی دیدی دیگه برنگشتم

من می دونستم حرفت چی بود

حرفهاتو دیگه از برم


اما بدون که این نامه هیچ جوابی نداره


شاید به فکرت نرسه این دل بگه

دیگه دوست نداره


اما بدون که اون شبها ما باهم بودیم


بودنمون هم مجبوری بود می دونم که

می دونی


اما واسه تو حرفهای من عاشقانه نبود


اما بگم تو این نامه یه چیزی رو کم

گذاشته بود


نوشته نبود این عاشقی رسمش بی وفایی

نبود


اما من دوست داشتم

ولی حالا تو پشیمونیت هم شریکم

پایان این شعر

(خیالی بود شاعردلبردورانی ساعت ۱۴:پنجاه و پنج دقیقه سال ۱۳۸۷

مورخ ۸۷/۴/۳۱


بعد از ظهر: دوشنبه


دلبر♡ملیحه


#ملیحه
دیدگاه ها (۰)

بهم گفته بودین مزخرف چون گوشیم هیچینمیگیره یعنی گفته بودن خ...

به نام خداوند هستی بخش اسم شعر: حرف تازه ❤️😘❤️سلام ظهر بخیرب...

به نام خدای عاشقها ❤🎹سلام ظهر بخیراسم شعر: می خوام بگممی خوا...

صفحه بیست و پنج رمان لحظه های زندگیگفتم: من می رم اگه کاریم ...

خدمتکاره عمارت ارباب پارت دو

این ادیت جدیدمه ولی هنوز کاملش نکردم

پارت⁶جانگمی.پاشو ا.تو ببوسکوک.یه چیز دیگه بگوجانگمی.نچکوک.از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط