دلتنگی
پارت¹
هواپیما فرود اومد و مسافرا پیاده شدن چمدونم و برداشتم رفتم یه تاکسی گرفتم و بعد ۳۰مین رسیدم خونه
هوممم بلخره بعد از ۵ سال برگشتم بلخره میتونن آزاد باشم
ملافه هارو از رو مبل ها برداشتم و انداختم لباس شویی و اومدم نشستم
گوشیم زنگ خورد(لیا دوست یونا بود تو ایران علامت لیا* علامت یونا )
*چطوری خره
خوبم تو چطوری😂
*منم خوبم کجایی؟
برگشتم کره
*جدیییی؟کی اومدی؟ کجایی بیام پیشت؟
تازه رسیدم اومدم خونه خودمون
*باشه الان میام تو راه پیتزاام میگیرم دیگه تو غذا درست نکن
باشه منتظرم
÷جیمین(دوست پسر لیا) کی بود؟
*یونا بود گفت برگشته کره دارم میرم پیشش
÷عه پس برگشت..باشه پس خوش بگذره بهتون
لیا راه افتاد تا بره پیش یونا و جیمین زنگ زد به دوستاش تا بیان خونه
جونگکوک(×)تهیونگ(_)جین(=)
÷راستی یونا برگشته کره
×او واقعا چیشده بعد ۵ سال برگشت
÷نمیدونم شاید اومده یه مدت بمونه بعد بره
=باید یه قرار بزاریم دوباره اکیپی دور هم جمع بشیم
÷اره موافقم تهیونگ تو که مشکلی نداری؟
_من نمیام بچه ها خودتون برید دلم نمیخواد فعلا باهاش روبه رو بشم
=بیخیال دیگه رابطه شما خیلی وقته تموم شده حتما فراموش کرده همه چیو
_اون راحت فراموش کرده من که هنوز نکردم
÷بیخیال بچه ها بکشید بیرون از این بحث پاشید بریم بیرون یکم خوش بگذرونیم
رفتن کلوپ و یه میز اجاره کردن و نشستن و داشتن مشروب میخوردن
*یونا اون جیمین و بچه هاان؟
بزا ببینم...عه اره خودشونن
رفتیم سمتشون
*شما اینجا چیکار میکنید
÷عه شماام اینجایید که چطوری یونا
خوبم شماها چطورین
×ماام خوبیم
=عه تهیونگم اومد
برگشتم سمتش چقدر عوض شده بود بزرگ تر شده بود قد بلند تر جذاب تر قلبم داشت میومد تو دهنم انقد تند میتپید
_سلام
*سلام ته ته
(ویو ته)
اون اینجا چیکار میکنه ولی..چقدر خوشگل تر شده خیلی خانوم شده
÷بشینید دیگه چرا همتون سرپا وایسادید
نشستیم همه داشتن حرف میزدن و فقط من و تهیونگ ساکت بودیم
×خیلی خب بیاید جرعت حقیقت بازی کنیم
بطری چرخوند و افتاد روی...
ادامه پارت بعد
______________________________________________________________
اگه بد بود به بزرگی خودتون ببخشید😂
ایشالا از پارت های بعدی بهتر مینویسم
امیدوارم خوشتون بیاد🫠🤍
هواپیما فرود اومد و مسافرا پیاده شدن چمدونم و برداشتم رفتم یه تاکسی گرفتم و بعد ۳۰مین رسیدم خونه
هوممم بلخره بعد از ۵ سال برگشتم بلخره میتونن آزاد باشم
ملافه هارو از رو مبل ها برداشتم و انداختم لباس شویی و اومدم نشستم
گوشیم زنگ خورد(لیا دوست یونا بود تو ایران علامت لیا* علامت یونا )
*چطوری خره
خوبم تو چطوری😂
*منم خوبم کجایی؟
برگشتم کره
*جدیییی؟کی اومدی؟ کجایی بیام پیشت؟
تازه رسیدم اومدم خونه خودمون
*باشه الان میام تو راه پیتزاام میگیرم دیگه تو غذا درست نکن
باشه منتظرم
÷جیمین(دوست پسر لیا) کی بود؟
*یونا بود گفت برگشته کره دارم میرم پیشش
÷عه پس برگشت..باشه پس خوش بگذره بهتون
لیا راه افتاد تا بره پیش یونا و جیمین زنگ زد به دوستاش تا بیان خونه
جونگکوک(×)تهیونگ(_)جین(=)
÷راستی یونا برگشته کره
×او واقعا چیشده بعد ۵ سال برگشت
÷نمیدونم شاید اومده یه مدت بمونه بعد بره
=باید یه قرار بزاریم دوباره اکیپی دور هم جمع بشیم
÷اره موافقم تهیونگ تو که مشکلی نداری؟
_من نمیام بچه ها خودتون برید دلم نمیخواد فعلا باهاش روبه رو بشم
=بیخیال دیگه رابطه شما خیلی وقته تموم شده حتما فراموش کرده همه چیو
_اون راحت فراموش کرده من که هنوز نکردم
÷بیخیال بچه ها بکشید بیرون از این بحث پاشید بریم بیرون یکم خوش بگذرونیم
رفتن کلوپ و یه میز اجاره کردن و نشستن و داشتن مشروب میخوردن
*یونا اون جیمین و بچه هاان؟
بزا ببینم...عه اره خودشونن
رفتیم سمتشون
*شما اینجا چیکار میکنید
÷عه شماام اینجایید که چطوری یونا
خوبم شماها چطورین
×ماام خوبیم
=عه تهیونگم اومد
برگشتم سمتش چقدر عوض شده بود بزرگ تر شده بود قد بلند تر جذاب تر قلبم داشت میومد تو دهنم انقد تند میتپید
_سلام
*سلام ته ته
(ویو ته)
اون اینجا چیکار میکنه ولی..چقدر خوشگل تر شده خیلی خانوم شده
÷بشینید دیگه چرا همتون سرپا وایسادید
نشستیم همه داشتن حرف میزدن و فقط من و تهیونگ ساکت بودیم
×خیلی خب بیاید جرعت حقیقت بازی کنیم
بطری چرخوند و افتاد روی...
ادامه پارت بعد
______________________________________________________________
اگه بد بود به بزرگی خودتون ببخشید😂
ایشالا از پارت های بعدی بهتر مینویسم
امیدوارم خوشتون بیاد🫠🤍
۵.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.