ⓟⓐⓡⓣ 17
ⓟⓐⓡⓣ 17
هینا ویو
توی اون انبار تاریک زندانی شد بودم حتی یه بار بعد اون روز بیرون نیومد نمیدونم چند شنبست ساعت چند......
فنسایت چطور بود تا جایی که یادم میاد پنزده روز عقب افتاد
همچوری تو افکار خودم بودم که در باز شد
چون تاریک بود نفهمیدم کیه تا اینکه
#هرزه نظرت عوض شد
+کو..کوک
#عا عا داری اشتباه میگی با ید بگی ددی!
+میخوای چیکار کنی
#کاری کنم که تا صبح اسممو داد بزنی بییی
+تو مستی نمیدونی داری چیکار میکونی
#نه من مست نیستم فقط میخوام بیببمو کاملا مال خودم بکنم تو هم بیبی گرل خوبی باشو همراری کن
+لطفا من.... من هنوز باکره رم
#چه بهتر
امد نزدیکو منو کول کردو مستقیم رفت صمت اتاقش .......
هینا ویو
توی اون انبار تاریک زندانی شد بودم حتی یه بار بعد اون روز بیرون نیومد نمیدونم چند شنبست ساعت چند......
فنسایت چطور بود تا جایی که یادم میاد پنزده روز عقب افتاد
همچوری تو افکار خودم بودم که در باز شد
چون تاریک بود نفهمیدم کیه تا اینکه
#هرزه نظرت عوض شد
+کو..کوک
#عا عا داری اشتباه میگی با ید بگی ددی!
+میخوای چیکار کنی
#کاری کنم که تا صبح اسممو داد بزنی بییی
+تو مستی نمیدونی داری چیکار میکونی
#نه من مست نیستم فقط میخوام بیببمو کاملا مال خودم بکنم تو هم بیبی گرل خوبی باشو همراری کن
+لطفا من.... من هنوز باکره رم
#چه بهتر
امد نزدیکو منو کول کردو مستقیم رفت صمت اتاقش .......
۹.۹k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.