برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف ل
برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد.یهودا پرسید:چرا میخندی؟اینجا که جای خنده نیست!یوسف گفت:روزی در فکر بودم کسی می تواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه برادران نیرومندی دارم!اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کر تا بدانم که
نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد...
نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد...
۵.۳k
۰۹ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.