مامان بزرگم یه سفره داشت پر عکس کباب و پیاز و دوغ

مامان بزرگم یه سفره داشت پر عکس کباب و پیاز و دوغ....
میشستیم سرش با بغض کوکو سبزی میخوردیم 😢
.
🔵 🔴
دیدگاه ها (۸)

🎈 🎊 نازهاۍ دخترانه‌ام...😊 ♥ ️‎‌‌‌‌

بهار طویی که می آییودستهایم شڪوفه میدهند ناغافل ...❤ ️❤ ️❤...

سهم من از بهشت، حلالِ هرآنکه خواستمن از تمامِ جان و جهان و ز...

اگر باید زخمی داشته باشمکه نوازشم کنی بگو تا تمام دلم راشرحه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟗(یک روانی) ویو ا.ت دیگه طاقت دوری جیمین رو ندارم بهتره...

⁶⁸**ا/ت:** «می‌دونم... اما اون نمی‌خواستم کسی بدونه....» **...

پارت ۲ یک ماه برای ۷ آسمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط