کلانتری

کلانتری
+:خب..پس..دارید میگید پدرتون سعی داشتن شما رو بکشن..بعد هم دوستتون..بعد هم برادرتون و بعد دوست برادرتون


یوری:بله دقیقا


+:*خنده*خانم محترم..این کارت رو بگیرید..


یوری:*کارت رو میگیره*کارت تیمارستان؟این برای چیه؟


+:اگر نمیخواید خودم معرفیتون میکنم..تازه برادرم رئیس اونجاست


یوری:من بیمار نیستم*بلند میشه*


+:همه ی بیمار ها همین رو میگن


یوری:چرا نمیفهمید؟من حتی جای گلوله روی شکمم دارم..چای چاقو نزدیک نافم دارم..


+:*خنده*بیرون!*فریاد*


یوری:*از آنجا بیرون میره،توی خیابون اشک میریزه،یکی دستمال جلوی دهنش میزاره و میبرتش*

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

یونگی:این گوشی رو برام باز کن :رمزش ev.... هستش..نمیتونیم با...

#ناشناس

تفلدت موبارک خرس عسلی😭😭

:ی مشکلی هست ولییجی:چه مشکلی؟ :انتن نداریمیجی:دعا کن نگیرمت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط