عشق میخواهم ولی همراه اشک و آه نه

عشق میخواهم ولی همراه اشک و آه نه!
رشتهء مستحکمی، بازی باد و کاه نه!

حس تنهایی تلخی، می کشد روح مرا
عشق میخواهم رفاقت گاه یا بیگاه نــــــــه

طاقت تاریکی و سرما ندارم، زین سبب
آفتابی گرم می خواهم، فروغ ماه نه!

عشق پاکی رنگ نور و نرم از جنس حریر
عشق سوزانی ، ولی یک شعلهء گمراه نه!

الفتی دیرینه میخواهم رها از مرزها
یار و همراهی، ولی در بُعد سال و ماه نه!

جاده ناپیدا و من در جستجوی همسفر
همسفر تا انتها، تا نیمه های راه نه!

میتوان از هرچه در دنیا به آسانی گذشت
از وفا و عشق حتی لحظه ای کوتاه نه
دیدگاه ها (۲)

چون سنگها صداے مرا گوش مے ڪنیسنگے و ناشنیده فراموش مے ڪنیرگب...

عاشقی دیدم که از معشوقه حسرت می خریدتکه تکه قلب را می داد و ...

در سینه که یاد تو نباشد نفسی نیستاین خانه که نه بی تو جهان ...

یک قدم برداشتم دور از تو سرگردان شدمآنقدر باریدم و باریدم و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط