𝓜𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭"
𝓜𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭"
𝓟𝓪𝓻𝓽.13
اخه صدفا برق میزنن وبه همون انداخزه چشمای توهم برق میزنن همچیزت خاصه..موهات رنگ چشمات همچین
همینجوری حرف زدین دیدی هوا دارع تاریک میشه کوکم اماده شده گفت من میرم و رفت و توهم وسایلاتو جمع کردی پشت کوک ک بری خیلی عذابوجدان داشتی ک داداششو تنها میزاری و رفتی تند تند راه میرفتی خیلی میترسیدی کوک راهو بهت گفته بود ولی هی فک میکردی یکی دنبالته مخصوصا تو اون بازارو ک رد کردی خیالت راهت شد نزدیک دریا شدی دیدی یه قسمت هست مثل غاره(سنگا ریخته بودن رو هم)بعد همه لباسارو گذاشتی اونجا
ویو کوک
خیلی عجیب بود ک یهو یاد پدرو مادرش میوفتاد لباس پوشیدن بلد نبود و تازه غذا پختن بلد بود حتی گلدوزی ک همه ی دخترا بلد بودن نبود حتی موهاش هم فرق داشت پس تعقیبش کردم دیدیم(با تهیونگه)ک داره میره بازم کنار دریا
ته. داداش چیکار میکنه؟
کوک. داره لباساشو میزاره تو اون سنگا؟چرا؟
ته. داداش داره میره تو اب نکنه داره خودکشی میکنه
تهیونگ خیلی هول بلند شد و کوک نشوندش
ته. داداش باید نجاتش بدیم
کوک. چرا پاهاش و بهم چسبونده اینجوری ک شنا کرد....
𝓟𝓪𝓻𝓽.13
اخه صدفا برق میزنن وبه همون انداخزه چشمای توهم برق میزنن همچیزت خاصه..موهات رنگ چشمات همچین
همینجوری حرف زدین دیدی هوا دارع تاریک میشه کوکم اماده شده گفت من میرم و رفت و توهم وسایلاتو جمع کردی پشت کوک ک بری خیلی عذابوجدان داشتی ک داداششو تنها میزاری و رفتی تند تند راه میرفتی خیلی میترسیدی کوک راهو بهت گفته بود ولی هی فک میکردی یکی دنبالته مخصوصا تو اون بازارو ک رد کردی خیالت راهت شد نزدیک دریا شدی دیدی یه قسمت هست مثل غاره(سنگا ریخته بودن رو هم)بعد همه لباسارو گذاشتی اونجا
ویو کوک
خیلی عجیب بود ک یهو یاد پدرو مادرش میوفتاد لباس پوشیدن بلد نبود و تازه غذا پختن بلد بود حتی گلدوزی ک همه ی دخترا بلد بودن نبود حتی موهاش هم فرق داشت پس تعقیبش کردم دیدیم(با تهیونگه)ک داره میره بازم کنار دریا
ته. داداش چیکار میکنه؟
کوک. داره لباساشو میزاره تو اون سنگا؟چرا؟
ته. داداش داره میره تو اب نکنه داره خودکشی میکنه
تهیونگ خیلی هول بلند شد و کوک نشوندش
ته. داداش باید نجاتش بدیم
کوک. چرا پاهاش و بهم چسبونده اینجوری ک شنا کرد....
۳.۴k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.