𝓶𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭
𝓶𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭
𝓹𝓪𝓻𝓽.15
هی میرفتم جلو ک دستمو گرفت و منو کشوند تو اب هی منو میکشوند تو اب منم همراهش میرفتم تهیونگ سعی میکرد بهم برسه ک یهو من نفسام کم شد داشتم میرفتم بالای اب ک هی لیزا منو بیشتر کشوندتو اب و دید ک دارم خفه میشم و منو کشوند نزدیک خودش اون لحظه....اون لحظه رویایی ترین لحظه ای بود ک تابه حال داشتم یه صدای عجیبی(مثل صدای ساز هنگ درام یا تانگ درام یا هارپ)که صدای تهیونگ که میگفت«ترو خدا منو تنها نزارررر جونگکوک کوکک نرو جونگ کوککک من چیکارکنمم خدا منو لعنت کنه چرا همچین کاری کردم چرا چزا گذاشتم بره اونجا خدا منو بکشه حالا من چیکار منم جونگکوک یه داداش داره جونگگ کوکک»توی گوشام میومد به نظر میرسید از عمق زیاد یا از لیزا بود صورتشو نزدیک به صورتم کرد من به سمت پایین میرفتم و اون به بالا لباسام مثل موهای لیزا پخش شده بودن محو تماشاش شده بودم خیلی زیبا بود اون موهای زیباش خیلی خوشگل بودن زیبا ترین موهایی بودن ک دیده بودم مخصوصا فر بودنشون برجستگی گونه هاش ک هی پولک روش بود رنگ چشماشو پولکاش ک خیلی جذابش کرده بود با دوتا دستاش صورتمو گرفت و مانع فرو رفتن من زیر اب شدو هی به صورتم نزدیک تر میشد و منو بیشتر میکشوندبالا تا حایی ک منو از بی نفسس دستو پا میزدم و جایی ک دستو پام شل شده بود چشماش فقط به لبام قفل شده بودو منم به لباش نگا میکردم ک چشماشو بستو منو بوسید و...
𝓹𝓪𝓻𝓽.15
هی میرفتم جلو ک دستمو گرفت و منو کشوند تو اب هی منو میکشوند تو اب منم همراهش میرفتم تهیونگ سعی میکرد بهم برسه ک یهو من نفسام کم شد داشتم میرفتم بالای اب ک هی لیزا منو بیشتر کشوندتو اب و دید ک دارم خفه میشم و منو کشوند نزدیک خودش اون لحظه....اون لحظه رویایی ترین لحظه ای بود ک تابه حال داشتم یه صدای عجیبی(مثل صدای ساز هنگ درام یا تانگ درام یا هارپ)که صدای تهیونگ که میگفت«ترو خدا منو تنها نزارررر جونگکوک کوکک نرو جونگ کوککک من چیکارکنمم خدا منو لعنت کنه چرا همچین کاری کردم چرا چزا گذاشتم بره اونجا خدا منو بکشه حالا من چیکار منم جونگکوک یه داداش داره جونگگ کوکک»توی گوشام میومد به نظر میرسید از عمق زیاد یا از لیزا بود صورتشو نزدیک به صورتم کرد من به سمت پایین میرفتم و اون به بالا لباسام مثل موهای لیزا پخش شده بودن محو تماشاش شده بودم خیلی زیبا بود اون موهای زیباش خیلی خوشگل بودن زیبا ترین موهایی بودن ک دیده بودم مخصوصا فر بودنشون برجستگی گونه هاش ک هی پولک روش بود رنگ چشماشو پولکاش ک خیلی جذابش کرده بود با دوتا دستاش صورتمو گرفت و مانع فرو رفتن من زیر اب شدو هی به صورتم نزدیک تر میشد و منو بیشتر میکشوندبالا تا حایی ک منو از بی نفسس دستو پا میزدم و جایی ک دستو پام شل شده بود چشماش فقط به لبام قفل شده بودو منم به لباش نگا میکردم ک چشماشو بستو منو بوسید و...
۴.۰k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.