♡pt: ♡¹⁰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جین: هویییی پاشین غذا حاضره «داد»
تهیونگ: من که بیدارم بچها بلند شید«داد»
جونگکوک: منم که بیدارم با عشقم
ا/ت ویو:
بلند شدم یونگی داشت موهاش رو تو آینه مرتب میکرد رفتم شبخیر گفتم و رفتم تو آشپز خونه روی میز نشستم
ا/ت: اوه پس دوست دختر گیر آوردی!
جونگکوک: اره خیلی خوشگله
ا/ت: کی هست حالا؟
جونگکوک: مادرت واقعا مادر خوبی داری «خنده»
«ا/ت بیشتر ناراحت شد»
ا/ت:«خنده فیکی زد» خیلی بامزه بود
جونگکوک: هعیی به دل نگیر شوخی بود
ا/ت: میدونم مشکلی نیست خب راستی بچها من هنوز اسمتون هم درست حسابی بلد نیستم
آر ام: خب من نامجون اون که آشپزی میکنه سوکجین و اینم که الان یه چرتی گفت یعنی نمک دونمون جونگکوک و عشقتم که تهیونگ و یونگی هم که همونه که تو اتاقته هوسوک هم که میشناسی
ا/ت: (눈_눈) یا قمر بنی هاشم
آر ام: چیزی گفتی
ا/ت: نه
تهیونگ: ا/ت تو دقیقا کجای سئول دنیا اومدی؟
ا/ت: من کلان اینجا دنیا نیومدم
تهیونگ: وات
ا/ت: من ایرانی هستم (눈_눈)
یونگی: ایران دیگه کدوم کشور ناکجا آبادیه
ا/ت: تو قاره آسیا
جونگکوک: بابا منظورش ترکیه هست اره
ا/ت: یا خداا مثلا شما خوناشامین ها چجوری اطلاعات عمومیتون بهتر از منه ولی نه ایران نه عربستانه ن ترکیه
تهیونگ: باشه بچها انقدر گیجش نکنید هر کجایی که باشه عاشقشم
ا/ت: مرسی
جین: اخ غذا اومده بوم بوم غذا اومد واخ واخ
ا/ت:«فکر میکردم فقط خودم یه تخته ندارم»
هه هه
جین: کوفت کنید بخاطرتون دستم سوخت ولی خب ترمیم شد
هوسوک: خب خب ببینیم چه کردی به به
جین: قطعا نیاز به دیدن نداره
هوسوک: خیلی خب بخورین نوش جان
«شروع کردن به خوردن»
نویسنده: بچها بدتون که نمیاد ا/ت ایرانی باشه؟
«پایان»«برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جین: هویییی پاشین غذا حاضره «داد»
تهیونگ: من که بیدارم بچها بلند شید«داد»
جونگکوک: منم که بیدارم با عشقم
ا/ت ویو:
بلند شدم یونگی داشت موهاش رو تو آینه مرتب میکرد رفتم شبخیر گفتم و رفتم تو آشپز خونه روی میز نشستم
ا/ت: اوه پس دوست دختر گیر آوردی!
جونگکوک: اره خیلی خوشگله
ا/ت: کی هست حالا؟
جونگکوک: مادرت واقعا مادر خوبی داری «خنده»
«ا/ت بیشتر ناراحت شد»
ا/ت:«خنده فیکی زد» خیلی بامزه بود
جونگکوک: هعیی به دل نگیر شوخی بود
ا/ت: میدونم مشکلی نیست خب راستی بچها من هنوز اسمتون هم درست حسابی بلد نیستم
آر ام: خب من نامجون اون که آشپزی میکنه سوکجین و اینم که الان یه چرتی گفت یعنی نمک دونمون جونگکوک و عشقتم که تهیونگ و یونگی هم که همونه که تو اتاقته هوسوک هم که میشناسی
ا/ت: (눈_눈) یا قمر بنی هاشم
آر ام: چیزی گفتی
ا/ت: نه
تهیونگ: ا/ت تو دقیقا کجای سئول دنیا اومدی؟
ا/ت: من کلان اینجا دنیا نیومدم
تهیونگ: وات
ا/ت: من ایرانی هستم (눈_눈)
یونگی: ایران دیگه کدوم کشور ناکجا آبادیه
ا/ت: تو قاره آسیا
جونگکوک: بابا منظورش ترکیه هست اره
ا/ت: یا خداا مثلا شما خوناشامین ها چجوری اطلاعات عمومیتون بهتر از منه ولی نه ایران نه عربستانه ن ترکیه
تهیونگ: باشه بچها انقدر گیجش نکنید هر کجایی که باشه عاشقشم
ا/ت: مرسی
جین: اخ غذا اومده بوم بوم غذا اومد واخ واخ
ا/ت:«فکر میکردم فقط خودم یه تخته ندارم»
هه هه
جین: کوفت کنید بخاطرتون دستم سوخت ولی خب ترمیم شد
هوسوک: خب خب ببینیم چه کردی به به
جین: قطعا نیاز به دیدن نداره
هوسوک: خیلی خب بخورین نوش جان
«شروع کردن به خوردن»
نویسنده: بچها بدتون که نمیاد ا/ت ایرانی باشه؟
«پایان»«برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۵۵.۷k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.