♡pt: ♡¹¹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت: بچها میشه اوم برم خرید
تهیونگ: نه نمیشه میخوای چیکار خرید
ا/ت: اولن که حوصله ام سر میره دومن اصلا گوشیم معلوم نیست کدوم گوری هست سومن فرار نمیکنم که
آر ام: بذار بره خب نمیخواد فرار کنه که
ا/ت: خیلی ممنون نامی
آر ام: نامی ههههه «خنده» بامزه بود
جین: من میرم یکم قدم بزنم دور عمارت اگه میخوای حالو هوات عوض شه بلند شو بیا
ا/ت: خیلی ممنون «ذوق»
«ا/ت داشت میرفت سمت اتاقش که جیمین دستش رو کشید»
ا/ت: اخ... مشکلی هست؟
جیمین: اگه بخوای فرار کنی واسم مهم نیست دوست دختر تهیونگی باید تا 5 ساعت زیرم ناله کنی«آروم»
ا/ت: هههه خودتم میدونی چی میگی!
جیمین: خوب میدونم چی میگم
جین: یاااااا من نیم ساعته اینجام
ا/ت: یه دقیقه یه چیزی بپوشم
جین: منتظرمممم«حرصی»
«چند دقیقه بعد»
ا/ت: اومدم بریم
جین: بریممممم
تهیونگ: ا/ت مواظب خودت باشی عشقم
ا/ت: حتما بای بای
ا/ت ویو:
از عمارت خارج شدیم دستای جین رو گرفتم و داشتیم قدم میزدیم که احساس کردم خیلی دستاش داره یخ میشه
ا/ت: جین خوبی جین جین جیننننن
جین: اخ ا/ت بریم خونه باید از توی پارچ خون بخورم
ا/ت: اه کثافت گفتم چی شده عوضی گاوو
خب مگه دیگه اجازه میخواد بیا بخور
«یقه لباسش رو داد پایین»
جین ویو:
واقعا مهربونه منم اول عطر بدنش رو حس کردم و جایی که قرار بود نیشام توش فرو برن رو خیس کردم و وارد کردم
ا/ت: اخ
کتوشلوارم رو سفت گرفته بود منم داشتم از مزه خونش دیونه میشدم این دیگه چه هلویه
کم کم دیگه کارم تموم شد و دیدم ا/ت داره تو بغلم ولو میشه براید بغلش کردم و قدم قدم زنان به سمت عمارت رفتم درو باز کردم کسی نبود فکنم خوابن رفتم و ا/ت رو روی تخت تهیونگ گذاشتم ولی تهیونگ نبود مثل همیشه منم رفتم تو اتاقم و دراز کشیدم رو تخت
جیمین ویو:
هوم تهیونگ چرا اصلا به ا/ت توجه نمیکنه یعنی این پسر کجا میره
منم نخواستم ا/ت تنها بمونه رفتم پیشش و کنار تخت نشستم معلوم بود جین ازش خون خورده
جیمین: بیبی گرلم بیبی گرل «با صدای سکسی»
«ا/ت کم کم چشماش باز شد»
ا/ت: جیمین؟
جیمین ویو:
انگشت هامو روی لبش کشیدم نزدیک شدم ا/ت جون تکون خوردن نداشت منم لبامو کوبوندم رو لباش و مک عمیقی زدم
ا/ت: جیمین نکن عه این دیگه جزو خون خوردن نیست
جیمین: خب نباشه بد گرل
ا/ت: یا برو یا بگیر همینجا بکپ بعدم از این مسخره بازی ها دیگه نکن
جیمین: چشم بیبی گرل
ا/ت: بهم نگو بیبی گرل تهیونگ بشنوه ناراحت میشه جیمین
جیمین: بیبی گرل بیبی گرل اومم«یکی از لباش رو داخل دهن برد و گازی زد»
ا/ت: لبت خون بیاد چی بعدم جلو من از این حرکتا نزن من از اون دختراش نیستم
جیمین: که اینطور «روش خیمه زد»
ا/ت: جیمین اگه تهیونگ ببینه «با لحن آروم»
جیمین ویو:
میخواستم کارمو شروع کنم که تهیونگ درو باز کرد منم برای اینکه زایه نشه سری سرمو بردم توی گردن ا/ت که بگم دارم خون میخورم نیشامو کردم توی گردنش و مک میزدم انقدر که لذت داشت دستای ا/ت رو سفت فشار میدادم که بیهوش شد
از روش بلند شدم و دهنم رو پاک کردم
تهیونگ: یکم کارت عجیب نیست انجوری خون میخورن؟
جیمین: روش ما اینجوریه دیگه مشکل داری
تهیونگ: بیشتر انگار داشتی دختره رو میکردی
جیمین: فکر خوبیه
تهیونگ: خفه شو
جیمین: تو بکنی عیب نداره من بکنم عیب داره
تهیونگ: مزخرف نگو این هنوز بچس
جیمین: مهم سکسی بودنشه که هست
تهیونگ: بذار بزرگ شه هرکاری خواستی بکن
جیمین: واقعا ناراحت نمیشین
تهیونگ: میتونم جلوتون رو بگیرم اخه انقدر به فکر این جور چیزای هستین
جیمین: تهیونگ چرا اصلا جدیدا به این دخترا اهمیت نمیدی
تهیونگ: چونکه کسای دیگه ای هستن بهش اهمیت بدن مثل شماها
جیمین: باشه بابا ولی خب فکر کردم الان رگ غیرتت میزنه بالا من جای تو بودم که میکشتمت
تهیونگ: هوم هوم برو بیرون دیگه خوابم میاد
جیمین: باشه
«جیمین رفت»
تهیونگ ویو:
رفتم حموم و انقدر خسته بودم با همون حوله روتخت خوابیدم»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت: بچها میشه اوم برم خرید
تهیونگ: نه نمیشه میخوای چیکار خرید
ا/ت: اولن که حوصله ام سر میره دومن اصلا گوشیم معلوم نیست کدوم گوری هست سومن فرار نمیکنم که
آر ام: بذار بره خب نمیخواد فرار کنه که
ا/ت: خیلی ممنون نامی
آر ام: نامی ههههه «خنده» بامزه بود
جین: من میرم یکم قدم بزنم دور عمارت اگه میخوای حالو هوات عوض شه بلند شو بیا
ا/ت: خیلی ممنون «ذوق»
«ا/ت داشت میرفت سمت اتاقش که جیمین دستش رو کشید»
ا/ت: اخ... مشکلی هست؟
جیمین: اگه بخوای فرار کنی واسم مهم نیست دوست دختر تهیونگی باید تا 5 ساعت زیرم ناله کنی«آروم»
ا/ت: هههه خودتم میدونی چی میگی!
جیمین: خوب میدونم چی میگم
جین: یاااااا من نیم ساعته اینجام
ا/ت: یه دقیقه یه چیزی بپوشم
جین: منتظرمممم«حرصی»
«چند دقیقه بعد»
ا/ت: اومدم بریم
جین: بریممممم
تهیونگ: ا/ت مواظب خودت باشی عشقم
ا/ت: حتما بای بای
ا/ت ویو:
از عمارت خارج شدیم دستای جین رو گرفتم و داشتیم قدم میزدیم که احساس کردم خیلی دستاش داره یخ میشه
ا/ت: جین خوبی جین جین جیننننن
جین: اخ ا/ت بریم خونه باید از توی پارچ خون بخورم
ا/ت: اه کثافت گفتم چی شده عوضی گاوو
خب مگه دیگه اجازه میخواد بیا بخور
«یقه لباسش رو داد پایین»
جین ویو:
واقعا مهربونه منم اول عطر بدنش رو حس کردم و جایی که قرار بود نیشام توش فرو برن رو خیس کردم و وارد کردم
ا/ت: اخ
کتوشلوارم رو سفت گرفته بود منم داشتم از مزه خونش دیونه میشدم این دیگه چه هلویه
کم کم دیگه کارم تموم شد و دیدم ا/ت داره تو بغلم ولو میشه براید بغلش کردم و قدم قدم زنان به سمت عمارت رفتم درو باز کردم کسی نبود فکنم خوابن رفتم و ا/ت رو روی تخت تهیونگ گذاشتم ولی تهیونگ نبود مثل همیشه منم رفتم تو اتاقم و دراز کشیدم رو تخت
جیمین ویو:
هوم تهیونگ چرا اصلا به ا/ت توجه نمیکنه یعنی این پسر کجا میره
منم نخواستم ا/ت تنها بمونه رفتم پیشش و کنار تخت نشستم معلوم بود جین ازش خون خورده
جیمین: بیبی گرلم بیبی گرل «با صدای سکسی»
«ا/ت کم کم چشماش باز شد»
ا/ت: جیمین؟
جیمین ویو:
انگشت هامو روی لبش کشیدم نزدیک شدم ا/ت جون تکون خوردن نداشت منم لبامو کوبوندم رو لباش و مک عمیقی زدم
ا/ت: جیمین نکن عه این دیگه جزو خون خوردن نیست
جیمین: خب نباشه بد گرل
ا/ت: یا برو یا بگیر همینجا بکپ بعدم از این مسخره بازی ها دیگه نکن
جیمین: چشم بیبی گرل
ا/ت: بهم نگو بیبی گرل تهیونگ بشنوه ناراحت میشه جیمین
جیمین: بیبی گرل بیبی گرل اومم«یکی از لباش رو داخل دهن برد و گازی زد»
ا/ت: لبت خون بیاد چی بعدم جلو من از این حرکتا نزن من از اون دختراش نیستم
جیمین: که اینطور «روش خیمه زد»
ا/ت: جیمین اگه تهیونگ ببینه «با لحن آروم»
جیمین ویو:
میخواستم کارمو شروع کنم که تهیونگ درو باز کرد منم برای اینکه زایه نشه سری سرمو بردم توی گردن ا/ت که بگم دارم خون میخورم نیشامو کردم توی گردنش و مک میزدم انقدر که لذت داشت دستای ا/ت رو سفت فشار میدادم که بیهوش شد
از روش بلند شدم و دهنم رو پاک کردم
تهیونگ: یکم کارت عجیب نیست انجوری خون میخورن؟
جیمین: روش ما اینجوریه دیگه مشکل داری
تهیونگ: بیشتر انگار داشتی دختره رو میکردی
جیمین: فکر خوبیه
تهیونگ: خفه شو
جیمین: تو بکنی عیب نداره من بکنم عیب داره
تهیونگ: مزخرف نگو این هنوز بچس
جیمین: مهم سکسی بودنشه که هست
تهیونگ: بذار بزرگ شه هرکاری خواستی بکن
جیمین: واقعا ناراحت نمیشین
تهیونگ: میتونم جلوتون رو بگیرم اخه انقدر به فکر این جور چیزای هستین
جیمین: تهیونگ چرا اصلا جدیدا به این دخترا اهمیت نمیدی
تهیونگ: چونکه کسای دیگه ای هستن بهش اهمیت بدن مثل شماها
جیمین: باشه بابا ولی خب فکر کردم الان رگ غیرتت میزنه بالا من جای تو بودم که میکشتمت
تهیونگ: هوم هوم برو بیرون دیگه خوابم میاد
جیمین: باشه
«جیمین رفت»
تهیونگ ویو:
رفتم حموم و انقدر خسته بودم با همون حوله روتخت خوابیدم»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۸۰.۹k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.