+اصلا حوصله ندارم زود بگو
+اصلا حوصله ندارم زود بگو
*فردا ماشین رو میبرم کارواش
+اوک
*چی..
بی محل بهش وار خونه شدم چراغا خاموشه حتما کوک اومده رفتم توی اتاقمون با چیزی که دیدم خشکم زد....
کوک با لاریسا روی تخت خواب بودن اونم لخت همینطور تو شک بودم اشکام سرازیر شد دیگه نمیتونستم این رنج رو تحمل کنم انگشترم رو در اوردمو گذاشتم روی میز و از خونه زدم بیرون
*خانم..
+میدونستی؟(گریه)
*میخواستم بهتون بگم...
+دیگه کی میدونه؟
*تهیونگ هم تازه فهمید و لاریسا جدا شد
+وسایلمو جمع کن فردا به این ادرسی که میگم بفرست و به جونگکوک راجب اینکه میدونم بهم خیانت میکنه چیزی نگو
*چ..چشم
سوار ماشینم شدم همینطور اشکام میریخت زنگ زدم به تهیونگ
بعد ۴ بوق جواب داد
+الو ته(گریه)
×الو ا.ت چی شده چرا گریه میکنی هوم؟
+چرا با اینکه میدونستی بهم نگفتی ؟
×چی....ا.ت من میخواستم بهت بگم
+واقعا اما با این حال تو روم نگاه کردی و دوروغ گفتی
×ا.ت بیا خونه من حرف بزنیم
+دارم میام
قطع کردمو سمت خونه ته رفتم
وقتی رسیدم
اشکامو پاک کردم و از ماشینم پیاده شدم سمت در رفتم و دکمه زنگ رو فشار دادم
×خو...های خواستم بگم خوش اومدی اما
+هیسس
رفتم روی کاناپه نشستم
+چند وقته میدونی؟
×تقریبا ۳هفتس
+سه هفته تو چشمام نگاه کردی و دوروغ؟
×ا.ت باید قوی باشیم
+من هنوزم قویم
×خوبه یه نقشه
+چه نقشه ای
×این چند روز باید با کوک جوری رفتار کنی که هیچی نمیدونی ولی از یه طرف هم به من نزدیک میشی بعد هم با یه بهونه ای باهم بحث میکنین و تو باید دوروغ بگی که با من رابطه داری
+کی وقت کردی این نقشه رو بکشی؟
×همون موقع ک فهمیدم
+اوک فقط ما فردا داریم میریم لندن
×خوبه منم میام
+خب منم به لاریسا هرزه میگم بیاد
×هع...باشه
ویو کوک
با نور خورشید از خواب بیدار شدم دیدم لاریسا کنارمه
اه این دختره هرزه چرا دست از سرم بر نمیداره ایشش
از جام بلند شدم رفتم جلوی اینه دیدم حلقه. این حلقه ا.ته نه نه نباید مارو دیده باشه بهتره بهش زنگ بزنم
زنگ زدم ا.ت
_الو؟
+الو هومم(خوابالو)
_کجایی؟
+امم خونه بابام
_اهان خوشگلم... راستی ساعت۱۲ ظهر پرواز داریم بیا خونه دیگ
+باشه
_میبوسمت بای
قطع کردم
خب معلومه چیزی نفهمیده
_هوی هرزه بلند شو(داد)
&ایششش چته
_دختره هرزه بار اخرت باشه مست میای پیش منن فهمیدی؟
&عهه به من چه اگه خودت اون شب نمیومدی پیش من وقتی یا ا.ت بحثت شده بود الان وعضمون این نبود
_از خونم گمشو برو بیرون
رفتم توی حموم دوش گرفتم و داشتم به ادن شب کذایی فکر میکردم
فلش بک اون شب
من با ا.ت بحثم شده بود رفتم بار مست بودم که لاریس رو دیدم و اومد روی پام نشست و لبمو بوس کرد که همون لحضه ته رسید درواقع ما باهم هیچ رابطه ای نداریم اون دختره هرزه همش خودشو میچسپوند به من پایان فلش بک
شرط:۵۰ لایک ۲۵کامنت
*فردا ماشین رو میبرم کارواش
+اوک
*چی..
بی محل بهش وار خونه شدم چراغا خاموشه حتما کوک اومده رفتم توی اتاقمون با چیزی که دیدم خشکم زد....
کوک با لاریسا روی تخت خواب بودن اونم لخت همینطور تو شک بودم اشکام سرازیر شد دیگه نمیتونستم این رنج رو تحمل کنم انگشترم رو در اوردمو گذاشتم روی میز و از خونه زدم بیرون
*خانم..
+میدونستی؟(گریه)
*میخواستم بهتون بگم...
+دیگه کی میدونه؟
*تهیونگ هم تازه فهمید و لاریسا جدا شد
+وسایلمو جمع کن فردا به این ادرسی که میگم بفرست و به جونگکوک راجب اینکه میدونم بهم خیانت میکنه چیزی نگو
*چ..چشم
سوار ماشینم شدم همینطور اشکام میریخت زنگ زدم به تهیونگ
بعد ۴ بوق جواب داد
+الو ته(گریه)
×الو ا.ت چی شده چرا گریه میکنی هوم؟
+چرا با اینکه میدونستی بهم نگفتی ؟
×چی....ا.ت من میخواستم بهت بگم
+واقعا اما با این حال تو روم نگاه کردی و دوروغ گفتی
×ا.ت بیا خونه من حرف بزنیم
+دارم میام
قطع کردمو سمت خونه ته رفتم
وقتی رسیدم
اشکامو پاک کردم و از ماشینم پیاده شدم سمت در رفتم و دکمه زنگ رو فشار دادم
×خو...های خواستم بگم خوش اومدی اما
+هیسس
رفتم روی کاناپه نشستم
+چند وقته میدونی؟
×تقریبا ۳هفتس
+سه هفته تو چشمام نگاه کردی و دوروغ؟
×ا.ت باید قوی باشیم
+من هنوزم قویم
×خوبه یه نقشه
+چه نقشه ای
×این چند روز باید با کوک جوری رفتار کنی که هیچی نمیدونی ولی از یه طرف هم به من نزدیک میشی بعد هم با یه بهونه ای باهم بحث میکنین و تو باید دوروغ بگی که با من رابطه داری
+کی وقت کردی این نقشه رو بکشی؟
×همون موقع ک فهمیدم
+اوک فقط ما فردا داریم میریم لندن
×خوبه منم میام
+خب منم به لاریسا هرزه میگم بیاد
×هع...باشه
ویو کوک
با نور خورشید از خواب بیدار شدم دیدم لاریسا کنارمه
اه این دختره هرزه چرا دست از سرم بر نمیداره ایشش
از جام بلند شدم رفتم جلوی اینه دیدم حلقه. این حلقه ا.ته نه نه نباید مارو دیده باشه بهتره بهش زنگ بزنم
زنگ زدم ا.ت
_الو؟
+الو هومم(خوابالو)
_کجایی؟
+امم خونه بابام
_اهان خوشگلم... راستی ساعت۱۲ ظهر پرواز داریم بیا خونه دیگ
+باشه
_میبوسمت بای
قطع کردم
خب معلومه چیزی نفهمیده
_هوی هرزه بلند شو(داد)
&ایششش چته
_دختره هرزه بار اخرت باشه مست میای پیش منن فهمیدی؟
&عهه به من چه اگه خودت اون شب نمیومدی پیش من وقتی یا ا.ت بحثت شده بود الان وعضمون این نبود
_از خونم گمشو برو بیرون
رفتم توی حموم دوش گرفتم و داشتم به ادن شب کذایی فکر میکردم
فلش بک اون شب
من با ا.ت بحثم شده بود رفتم بار مست بودم که لاریس رو دیدم و اومد روی پام نشست و لبمو بوس کرد که همون لحضه ته رسید درواقع ما باهم هیچ رابطه ای نداریم اون دختره هرزه همش خودشو میچسپوند به من پایان فلش بک
شرط:۵۰ لایک ۲۵کامنت
۱۹.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.