پارت

پارت 1

ویو ات

از خواب بیدار شدم رفتم سمت کمد خراب شکستم لباسم رو عوض کردم رفتم پایین
دیدم بر عکس همیشه بابام با لبخند ملیح و مامانمم همینطور نگام میکنن رفتم صبحونه خوردم دیدم گوشیم زنگ خورد رونا بود اونم
مثل ما وعض مالی خوبی ندارن دیدم گفت


مکالمه

رونا. سلاممممم اتتتتتتت میای بریم بیرون

ات. هوم باشه

پایان مکالمه

ویو ات
رفتم نو ترین لباسم رو پوشیدم گوشیمو بردا شتم و رفتم کافه ی *********


کافه

رونا. سلامممممم اتتتتتتتتت

ات. سلام رونا امروز چند تا ترقه از این صدا دارا بریم پارک **** ترقه بازی


رونا. حال داری ها اوک وایس یکم قهوه بخوریم جون بگیریم

ات. اوک

ویو ات

قهوه رو خوردیم رفتیم ترقه بازی نزدیک شب بود رفتیم خونه هامون به مامانم سلام کردم
رفتم بالا لباسام رو عوض کردم اومدم درو باز
کنم برم که دیدم بابام در مورد من با تلفن حرف میزنه وایسادم پشت درو گوش کردم....

ادامش بدم؟

شرایط پارت بعد

5تا لایک
1کامنت
دیدگاه ها (۱۳)

شت😂😂😂یه فیکی بگید بنویسم خیلی وقته ننوشتم؟...هرچی بگید اوکی؟...

پارت 2ویو اتداشتن درمورد من حرف میزدن یه زره بیشتر گوشمو نزد...

فیک جدید. ❤🖇😁درخاستی از کوک ازدواج اجباری داشتیدمعرفی فیکشخص...

حرف مامانم هر روز صبح😂😐یه فیکی بگید بنویسم خیلی وقته ننوشتم؟...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۵

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط