.
.
عجب آشفته بازاریست!
جمعه را میگویم؛
از همان کلهی سحر،
کِرکِرهی دلتنگیاش را بالا میدهد و بیوقفه جار میزند:
« آی مردم! نبودن، ندیدن، نداشتن...
زیر قیمت...!»
و دل نادانم چه بیمنطق،
خودش را به دست این جارچیان
تنهایی می سپارد.
عجب آشفته بازاریست!
جمعه را میگویم؛
از همان کلهی سحر،
کِرکِرهی دلتنگیاش را بالا میدهد و بیوقفه جار میزند:
« آی مردم! نبودن، ندیدن، نداشتن...
زیر قیمت...!»
و دل نادانم چه بیمنطق،
خودش را به دست این جارچیان
تنهایی می سپارد.
۱.۲k
۱۰ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.