عجب آشفته بازاریست

‍ ‍.
عجب آشفته بازاریست!
جمعه را میگویم؛
از همان کله‌ی سحر،
کِرکِره‌ی دلتنگی‌اش را بالا می‌دهد و بی‌وقفه جار میزند:
« آی مردم! نبودن، ندیدن، نداشتن...
زیر قیمت...!»
و دل نادانم چه بی‌منطق،
خودش را به دست این جارچیان
تنهایی می سپارد.
دیدگاه ها (۸)

رهایش کنید این جمعه را !این تنهای فلک زده در آخر هفته رابگذا...

مچکریم عالیپومچکریم الماس سیاه

با خودت #تکرار کن«ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻭ ...

پنجشنبهباید با بعضی از جاهای خالی بیشتر کنار آمد اشک نریختحس...

بررسی شعر «ونگوک» از (تس) (بخش نخست) ................شعر با ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط