دختریکهمثلسگهازندگیمیکرد
#دختری_که_مثل_سگهازندگی_میکرد
شامدئو، هند، 1972
فولرتون باتن میگوید: "ماجرای این بچهها مثل کارتون تارزان نیست. این بچهها مجبور بودند برای غذا با حیوانات دیگر بجنگند. باید تنازع برای بقا را یاد میگرفتند. وقتی که داستانهای آنها را میخواندم، غافلگیر و بهت زده شده بود." او در پروژۀ عکاسی "بچههای شکاری" به سراغ داستان 15 نفر رفته است و عکسهای آتلیهایش بناست روایتگر زندگی این انسانها در میان حیوانات باشد. عکس زیر، شامدئو را به تصویر میکشد. او پسری هندی بود که در سال 1972 در جنگل پیدا شد. در آن زمان سن او را چهار سال تخمین زدند. "او با توله گرگها بازی میکرد. پوست بسیار تیرهای داشت و دندانهایش تیز شده بود. ناختهایش بلند و خمیده شده بود، موهایش کبره زده بود و کف دستها، زانوها و کتفهایش پینه بسته بود. او به شکار مرغ علاقه داشت، خاک میخورد و هوس خون میکرد. او با سگها هم راحت دوست میشد. او هرگز حرف نزد، اما توانست مقداری زبان اشاره یاد بگیرد. شامدئو در سال 1985 درگذشت.
شامدئو، هند، 1972
فولرتون باتن میگوید: "ماجرای این بچهها مثل کارتون تارزان نیست. این بچهها مجبور بودند برای غذا با حیوانات دیگر بجنگند. باید تنازع برای بقا را یاد میگرفتند. وقتی که داستانهای آنها را میخواندم، غافلگیر و بهت زده شده بود." او در پروژۀ عکاسی "بچههای شکاری" به سراغ داستان 15 نفر رفته است و عکسهای آتلیهایش بناست روایتگر زندگی این انسانها در میان حیوانات باشد. عکس زیر، شامدئو را به تصویر میکشد. او پسری هندی بود که در سال 1972 در جنگل پیدا شد. در آن زمان سن او را چهار سال تخمین زدند. "او با توله گرگها بازی میکرد. پوست بسیار تیرهای داشت و دندانهایش تیز شده بود. ناختهایش بلند و خمیده شده بود، موهایش کبره زده بود و کف دستها، زانوها و کتفهایش پینه بسته بود. او به شکار مرغ علاقه داشت، خاک میخورد و هوس خون میکرد. او با سگها هم راحت دوست میشد. او هرگز حرف نزد، اما توانست مقداری زبان اشاره یاد بگیرد. شامدئو در سال 1985 درگذشت.
- ۶۳۸
- ۲۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط