از آن شب بارانی

از آن شب بارانی
تا همین حالا
دقیقا یک عمر و سه دقیقه می گذرد…
می بینی؟
حسابش را دقیق دارم!
یادش بخیر…
یک عمر و سه دقیقه ی پیش
همین موقع!
دست هایم پر از تو بود...
دوست داشتن
زبان ٬
زمان ٬
راه ٬
دلیل٬
نشانه نمی خواهد که
دل می خواهد .
دوست داشتن
یک "من" می خواهد
و یک "تو" ٬
که برای دوست داشتن
نه من بماند و نه تو !.....

احمد شاملو
دیدگاه ها (۳)

#دختری_که_مثل_سگهازندگی_می‌کرد! اوکسانا مالایا، اوکراین 1991...

#دختری_که_مثل_سگهازندگی_می‌کردشامدئو، هند، 1972 فولرتون باتن...

وقتی کبوتران حرم چرخ میزدند...یک بغض کهنه توی گلو داشتمی شکس...

بسیار وقتها با یکدیگراز غم و شادی خویش سخن ساز می کنیم..اما,...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

گل قرمز و اسلحهاز زبان راوی: دازای نُوا رو آورد چویا با چشما...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت نهم🫐✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط