پرونده معمایی

پرونده معمایی
part3

آنچه گذشت:
لونا: باید یه نقشه خوب بکشیم چون اونا خیلی باهوشن
رزی: درسته...یکیمون بریم باهاشون قمار کنه بعد از قصد ببازیم و یکی رو بفرستیم برای جاسوسی و بعد دستگیرشون کنیم
لونا: نظر خوبیه
جین: اره... ولی کی؟
......................................
لونا: باید یه دختر رو به عنوان خدمتکار بدیم...مثل رایونگ(شخصیت جدیددد😆)
جین: رایونگ؟! اگه قبول نکنه چی؟
رزی: اره ولی تنها راهمون همینه
لونا: خوب بزارید بهش زنگ بزنم
( مکالمه تماس "روی بلندگو هست")
رایونگ: الو سلام لونا
لونا: سلام رایونگ خوبی
رایونگ: دید شنیدی اره؟
رایونگ: اره...حالا چه کاری من باید انجام بدم؟
لونا: امم خوب ببین رایونگ ما یه نقشه ای کشیدیم...میتونی برای جاسوسی بری خدمتکارشون بشی؟
رایونگ: خدمتکار؟ اممم خوب باشه ولی خطرناک نباشه
لونا: نه نیست ما ترتیب همه چی رو میدیم
رایونگ: اوکی
لونا: ممنون... پس بهت خبر میدم. بای
رایونگ: بای
( بچه ها یه نکته توی فیک رایونگ دخترخاله ی رزیه و رزی خیلی روش حساسه)
از زبان رزی
وقتی لونا گفت رایونگ دلم میخواست فقط بزنم با تفنگی که با خودم اورده بودم مغزشو در بیارم اخع دختر گزینه ی دیگه ای نداشتی
رزی:.....لونا گزینه دیگه ای نداشتی ( جدی)
جین: اوه اوه....لونا انتخابت اشتباه بود
لونا: عهه رزی خب چیکار کنم به جز رایونگ کسه دیگه ای مطمئن و قابل اعتماد نیست ( مظلوم)
رزی: هوفف اوکی ولی اگه چیزیش بشه با من طرفی
لونا: باش حالا انقدر حساس نباش ( خنده ریز)
از زبان ادمین ( بلهه بندهه😌😂)
خلاصه شام خوردن و رفتن هرکدوم خونه هاشون و خوابیدن
" پیش اعضای مافیا"
( اونا توی یه عمارت باهم زندگی میکنن و جلسه ای که توی پارت 1 داشتن تو شرکت بود)
همه دور هم جمع شده بودن و داشتن کاره رفتنشونو میکردن بی خبر از اینکه قراره چی بشه
کوک: بچه ها جشن مافیاها که هفته ی دیگه هست بریم؟
جیسو: اره باید بریم وگرنه بهمون شک میکنن چون همیشه بزرگترین باند باید اونجا باشه
لیسا: درست میگه حتما اونا میان تا ببینن ما هستیم یا نه
تهیونگ: اره درسته....یونگی تو چی
یونگی: منم میگم بریم چون احتمال اومدن اونا صددرصده ولی نباید هیچ کاره مشکوکی انجام بدیم
همه: درسته
جیسو: نظرتون چیه فردا بریم برای جشن خرید یه هوایی هم به سرمون بخوره من که مردم انقدر کشتم و هک کردم سرم و انگشتام درد میکنه دادم
یونگی: اوکی پس بریم اماده شیم

ادامه دارد......