پادشاه من
پارت ۱۰
تنها جایی که نگشته بود اتاق سو بود که رفت و اول در زد ولی دید هیچ صدایی نمیاد. در رو اروم باز کرد که دید.
چراغ ها خاموشه آروم آروم راه رفت تا بتونه کلید برق رو پیدا کنه .
وقتی چراغ رو روشن کرد دید یک کیک نسبتا کوچیک دست کاکوچو و دو تا کادو دست سو هست و دارن میگن سوپرایز.
ایزانا: ها؟ ( با چهره هیجانزده)
سو: تو و کاکوچو تاریخ تولدتون رو یادتون نیست پس چطوره پس چطوره یک روز رو خودمون انتخاب کنیم.
ایزانا: ایده خوبی هست فقط تاریخ تولد من رو چه کسی انتخاب کرد؟
سو: من ولی اگه میخوای خودت یا کاکوچو میتونید تصمیم بگیرین
ایزانا: نه همینطوری خوبه حالا بیایید کیک بخوریم.
بعد از خوردن کیک:
ایزانا: خب حالا وقت کادو ها هست.
کاکوچو: اول من کادومو میدم.و یک نقاشی داد به ایزانا.
کاکوچو: این رو من کشیدم این پادشاهه تویی این ملکه سوچان هست و این خدمتکاره من هستم.
ایزانا: ممنون
سو: من چیز خاصی برات آماده نکردم میخوام برات با ویولن اهنگ تولدت مبارک رو بزنم( ویولن خودش رو کادو کرده بود خودش کاغذ کادو رو پاره کرد و ویولن رو برداشت و این رو گفت)
و شروع کرد به نواختن.
ایزانا: این اولین و بهترین تولدم توی توی کل عمرم بود و اینها هم بهترین کادو هایی هستن که توی کل عمرم گرفتم.ممنونم.
ایزانا: راستی سو چان تولد خودت کی هست؟
سو: ۲۰ آگوست
ایزانا: اها و کاکوچو تو چی؟
کاکوچو: واسه من رو شما دوتا انتخاب کنید
ایزانا: میشه من انتخاب کنم؟
کاکوچو: البته
ایزانا: من با سوچان بودم نه تو.
( کاکوچو بیچاره نابود شد از دست این بشر)
پایان
___________________
ادامه دارد....
#انیمه
#کاکوچو
#ایزانا
#توکیو_ریونجرز
#انتقام_جویان_توکیو
#پادشاه_من
تنها جایی که نگشته بود اتاق سو بود که رفت و اول در زد ولی دید هیچ صدایی نمیاد. در رو اروم باز کرد که دید.
چراغ ها خاموشه آروم آروم راه رفت تا بتونه کلید برق رو پیدا کنه .
وقتی چراغ رو روشن کرد دید یک کیک نسبتا کوچیک دست کاکوچو و دو تا کادو دست سو هست و دارن میگن سوپرایز.
ایزانا: ها؟ ( با چهره هیجانزده)
سو: تو و کاکوچو تاریخ تولدتون رو یادتون نیست پس چطوره پس چطوره یک روز رو خودمون انتخاب کنیم.
ایزانا: ایده خوبی هست فقط تاریخ تولد من رو چه کسی انتخاب کرد؟
سو: من ولی اگه میخوای خودت یا کاکوچو میتونید تصمیم بگیرین
ایزانا: نه همینطوری خوبه حالا بیایید کیک بخوریم.
بعد از خوردن کیک:
ایزانا: خب حالا وقت کادو ها هست.
کاکوچو: اول من کادومو میدم.و یک نقاشی داد به ایزانا.
کاکوچو: این رو من کشیدم این پادشاهه تویی این ملکه سوچان هست و این خدمتکاره من هستم.
ایزانا: ممنون
سو: من چیز خاصی برات آماده نکردم میخوام برات با ویولن اهنگ تولدت مبارک رو بزنم( ویولن خودش رو کادو کرده بود خودش کاغذ کادو رو پاره کرد و ویولن رو برداشت و این رو گفت)
و شروع کرد به نواختن.
ایزانا: این اولین و بهترین تولدم توی توی کل عمرم بود و اینها هم بهترین کادو هایی هستن که توی کل عمرم گرفتم.ممنونم.
ایزانا: راستی سو چان تولد خودت کی هست؟
سو: ۲۰ آگوست
ایزانا: اها و کاکوچو تو چی؟
کاکوچو: واسه من رو شما دوتا انتخاب کنید
ایزانا: میشه من انتخاب کنم؟
کاکوچو: البته
ایزانا: من با سوچان بودم نه تو.
( کاکوچو بیچاره نابود شد از دست این بشر)
پایان
___________________
ادامه دارد....
#انیمه
#کاکوچو
#ایزانا
#توکیو_ریونجرز
#انتقام_جویان_توکیو
#پادشاه_من
۳.۸k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.