and hate عشق و نفرت

and hate { عـشـق و نـفـرت }
" part 9 "
ویو ا.ت : زنگ زدم به هانا و تهیونگ جواب داد

ا.ت : سلام کره خر معلومه چرا به دوستت زنگ نمیزنی؟؟؟

تهیونگ : سلام ا.ت ، ببخشید من جواب دادم هانا حمومه

جونگکوک : 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

ا.ت : نخندددددت

جونگکوک : چشم ببخشید

ا.ت : باشه تهیونگ ، یه آدرس واستون میفرستم بیاید اونجا ، سوپرایزه
خدافظظ

تهیونگ : ا.ت..... ای بابا قطع کرد

ا.ت : جونگکوک بیا بریم

جونگکوک : نمیخوام ، یه شرط داره

ا.ت : باشهههه ، چه شرطی

ویو ا.ت : دیدم جونگکوک اومد نزدیکم و کلا ۵ سانت باهم فاصله داشتیم

جونگکوک : بنظرت شرطم چیه ؟؟؟

ویو ا.ت : اول خندیدم و بعدش بوسش کردم تا راضی شد بریم

پرش زمانی . ۱ ساعت بعد .

ا.ت : کوک ، بنظرت چرا نیومدن؟؟؟ من ج.ی.ش دارمم

جونگکوک : عوا اومدننن

تهیونگ : به به جونگکوک توهم که اینجایی ، شما دوتا چرا اینطوریین؟؟؟

هانا : چرا دستاتون توی دست همهههه؟؟؟ بیشعور تو چرا به من نگفتییی

ا.ت و جونگکوک : 🤣 ( ماجرا رو کامل واسه تهیونگ و هانا توضیح دادن )

ا.ت : راستی تهیونگ ! تو از کجا میدونستی که هانا حمومه؟؟؟؟؟

ویو ا.ت : بلند شدم که بگیرم هانا رو بزنم که هانا پا به فرار گذاشت 😑😑

هانا : توروخدا ا.تتتتتت . ببخشید بهت نگفتممممم

ا.ت : وایسا کاریت ندارمممممممممممممم

پرش زمانی ، ۲ ساعت بعد

ا.ت : خب بریم لباس بگیریم

جونگکوک : باشه عشقم

ویو جونگکوک : و دست ا.ت رو گرفتم و راه افتادیم
ا.ت : ...

خب خب ، اگر کسی بلده بلده اسمات بنویسه بیاد دایرکت ، درضمن ممکنه پارت بعد هیجان انگیز باشهههههه

شرط بزارم؟؟
دیدگاه ها (۱۹)

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 10 " ا.ت : عشقمم ، بر...

لباس ا.ت و جونگکوک

بیوگرافی از من

and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 8 " ویو ا.ت : وقتی وارد ما...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 3 " جونگکوک : چییی می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط