خببببببب

خببببببب
یه تک پارتی بدیم

یه روز عادی
تعطیله اما سه تفنگدار عزیز
موندن خوابگاه براز‌ تمرینات اضافه
شب ساعت ۱۰ داخل خوابگاه
میدوریا همونطور که خمیازه می‌کشه خودشو رو مبل پرت می‌کنه
_از صبح داغون شدمم
کاچان یه ذره استراحت می‌دادی چیزی نمی‌شدا
باکوگو با غر غر و در حال که موهاشو خشک می‌کنه(حموم بوده)
_توی نفله
اگه می‌خواستی استراحت کنی می‌رفتی خونه ور دست مامانجونت
شوتو همونطوری که دو تا ماهیتابه گرفته دستش میاد
_شام درست کردم
بیاین تا سرد‌ نشده
میدوزیا با لبخند
_تودودروکی تو چرا نرفتی
شوتو شونش رو بالا می‌ندازه
_نمی‌تونم بابام رو تحمل کنم



ویو بعد شام :
هر کدوم رو یه مبل نشستن
میدوریا تو دفترچش‌ یه‌ چیزایی می‌نویسه
باکوگو با گوشیش ور می‌ره
شوتو هم رو مبل لش کرده(:
که یهو می‌پرسه
_باکوگو تو حاضری برای یه‌ میلیون دلار با میدوریا قرار بزاری
باکوگو جا خورده به شوتو نگاه می‌کنه
میدوریا سرش رو ت دفترچش‌ می‌کنه
باکوگو با اخم
_الان این سوالو از کجات در آوردی
شوتو
_می‌ترسی حواب بدی
باکوگو
_منو با کی اشتباه گرفتی نفلههههه
معلومه نه
میدوریا آروم سرش رو از دفترچش میاره بیرون و اخم می‌کنه
شوتو
چرا
باکوگو
....
تو ذهنش(لعنتی لعنتی لعنتی لعنتی
یه چیزی سرهم کننننننننن)
چون دکو خیلی سبزه
شوتو با تعجب
_چی؟
میدوریا؟
دیدگاه ها (۶)

بریم پارت۲میدوریا اخم کرد باکوگو در حالی که سعی می‌کنه به می...

از اون نویسنده‌ هایی که پایان داستانشون‌ غم انگیزه بدم میادچ...

خب اوجولو‌ ها🥺💖راجب شیپ سوکوکو هم بنویسم😀💖بهم بگین تو کامنتا

ولی واقعا به جوکر بی‌توجهی شده...

خببب قرعه کشی کردن و گروه اول= تودوروکی باکوگو میدوریا(قابل ...

کیریشیما_هی‌ بچه ها کجا بودینکامیناری با صورتی خندون_میدوریا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط