از جنگل

از جنگل

به کارگاه چوب بری رفتند

صندلی ، نیمکت ، میز

آنکه عاشق تر بود

پنجره شد ..

#حمید_جدیدی
https://t.me/iiheartt
دیدگاه ها (۱)

کاش دست هایت گناه بودگردن میگرفتم ..#رسول_ادهمیhttps://t.me/...

از منتنهاتو مانده ای ..#شمس_لنگرودیhttps://t.me/iiheartt

دلتنگ که شدیمیفهمیشبآغاز دردی ست بی درمان ..#لیلا_مقربیhttps...

من معجزه رافردی مینامم که می‌شوددر آغوشش عالم و آدم را از یا...

💴 part 4فیک: عاشق بودن به اجبارعمارت جئون – شبسکوت توی اتاق ...

Under the moonlight 2 P4بعد پشت سر گذاشتن دو روز تعطیلی آخر ...

سایه‌ی سه و سه دقیقه: قسمت هجدهمصبح سرد و بی‌نور بود. بخار ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط