زندگی شاید شعر پدرم بود که خواند

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر که به ماهی‌ها داد

زندگی شاید آن لبخندیست،
که دریغش کردیم
زندگی زمزمه‌ی پاک حیاتست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره‌ی آمدن و رفتن ماست
لحظه‌ی آمدن و رفتن ما تنهاییست

من دلم می‌خواهد
قدر این خاطره را دریابیم

#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۱)

دلشده ها:الهی!آفتاب تابانت امروز نیز برآمداز پشت پنجره نگاهم...

نخستین چکهناودان احساسم رادرقالب کلامےاز جنس گلهاےیاسمیریزم ...

خواهر که داشته باشی یعنی دوتا مامان داری

بهترین صبحانه برای دانش‌آموزان غذاهای با طبع گرم است تا مانع...

❤🌷💞زندگی شاید آن لبخندی ست،که دریغش کردیمزندگی زمزمه پاک حیا...

8:Amityville Horror Houseخانه ترسناک امیتویل بعد تمام شدن فی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط