زندگی شاید شعر پدرم بود که خواند
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر که به ماهیها داد
زندگی شاید آن لبخندیست،
که دریغش کردیم
زندگی زمزمهی پاک حیاتست، میان دو سکوت
زندگی، خاطرهی آمدن و رفتن ماست
لحظهی آمدن و رفتن ما تنهاییست
من دلم میخواهد
قدر این خاطره را دریابیم
#سهراب_سپهری
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر که به ماهیها داد
زندگی شاید آن لبخندیست،
که دریغش کردیم
زندگی زمزمهی پاک حیاتست، میان دو سکوت
زندگی، خاطرهی آمدن و رفتن ماست
لحظهی آمدن و رفتن ما تنهاییست
من دلم میخواهد
قدر این خاطره را دریابیم
#سهراب_سپهری
- ۳.۷k
- ۰۴ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط