پارت10. موضوع: قهر

پارت10. موضوع: قهر


دازای: چوچو. منتظر من باش من برم هدیه هاتو بیارم


چویا: باج*با دهن پر*ب. باش


دازای: خیلی کیوتی کیوتچه o(╥﹏╥)o
من رفتم هدیتو بیارم

*رفتن پایین و اوردن دوتا جعبه ی بزرگ * چیبی اوردمشون. بیا چوچوی خوگلم


چویا: ببینم چی اوردی واسم. *باز کردن جعبه ی اول*...... این..... این... این ی کلاهههههههههه (✪‿✪)🥺🥺🥺

دازای: بله عشقم

چویا:*پریدن تو بغل دازای*

بچه ها کلاه چویا انقدر خوش رنگ و کیوت بود عکسشو تو پیجم. حالا می گذارم


چویا: مرســـــــــــــــی🥺🥺🥺

دازای: چوچو این که چیزی نیست یک جعبه ی دیگه هم هست بازش کن

چویا: مگه هنوز هدیه هست؟؟؟

دازای: بله (✪‿✪)

چویا: باشه ببینیم هدیه ی دومت چیه.... این..... پــــــــــــــتــــــــــــــروس*پتروس یک نوع نوشیدنی مثل شراب قرمز هست* *بوسیدن لپ دازای* ممنوننننننن


دازای: واقعا ازت انتظار نداشتم چوچو (╥╯﹏╰╥)

چویا: چرا؟؟؟

دازای: چرا لپمو می بوسی لبم رو بوس کن o(╥﹏╥)o

چویا:* بوسیدن لبش* حالا راضی. شدی


دازای: بــــــــــــله. عشقم خیلی خوشمزس (✪‿✪) 🥺🥺🥺

اماده شوو بریم سر کار


چویا: باشه (✪‿✪)









دازای: چویا

چویا: بله

دازای: عاشقتم 🥺🥺😘

چویا: می دونم

دازای: دوست دارم🥺🥺

چویا: اها

دازای: چقدر خشک و خالی من دوباره نمی بوسی


چویا:*بوسیدن لب دازای* خوبه


دازای: اره o(╥﹏╥)o







پایان****مرسی لایک می کنی🥺🥺***