رفتم اتاق امروز عروسی بود
رفتم اتاق امروز عروسی بود
جیمین هم برام میکاپ کار گرفت و شروع کردن میکاپ کردنم جیمین چند تا از دوستاش و اقوام دورش رو دعوت کرد منم دوستام رو
جیمین آمده بود و جذاب شده بود و داشت با خودش کلنجار میرفت از پله ها آمدم پایین و مشغول بستن کروات آقا شدم
و قلبم تند میزد
جیمین :چرا قلبت تند میزنه
نیلا :چیزی نیس
جیمین :اوکی
نیلا :جیمین من عاشقتم
جیمین :منم
نیلا:چی
علامت نیلا منفی و جیمین مثبت
_یعنی حسمون دو طرفست
+اره و این عروسی هم واقعیه
_وای باورم نمیشه دلم میخواد محو شم
+چرا ؟
-چون خیلی خوش حالم
+منم
_بریم دیگه
+بریم پرنسس من
_عه
+وا بریم الان دیر میشه
_راست میگی بریم
عروسی تموم شد و رفتیم خونه داخل عروسی قشنگ معلوم بود ته عصبی هست
ولی خب نمیشه کاریش کرد
من دوستش نداشتم ولی ته با یه دختری آمد
پس دوست دخترش هست مبارکشون باشه
رفتم اتاق و خوابیدم فردا داخل بغل جیمین بیدار شدم
کمرم رو بغل کرده بود
و خیلی کیوت خوابیده بود
جیمین هم برام میکاپ کار گرفت و شروع کردن میکاپ کردنم جیمین چند تا از دوستاش و اقوام دورش رو دعوت کرد منم دوستام رو
جیمین آمده بود و جذاب شده بود و داشت با خودش کلنجار میرفت از پله ها آمدم پایین و مشغول بستن کروات آقا شدم
و قلبم تند میزد
جیمین :چرا قلبت تند میزنه
نیلا :چیزی نیس
جیمین :اوکی
نیلا :جیمین من عاشقتم
جیمین :منم
نیلا:چی
علامت نیلا منفی و جیمین مثبت
_یعنی حسمون دو طرفست
+اره و این عروسی هم واقعیه
_وای باورم نمیشه دلم میخواد محو شم
+چرا ؟
-چون خیلی خوش حالم
+منم
_بریم دیگه
+بریم پرنسس من
_عه
+وا بریم الان دیر میشه
_راست میگی بریم
عروسی تموم شد و رفتیم خونه داخل عروسی قشنگ معلوم بود ته عصبی هست
ولی خب نمیشه کاریش کرد
من دوستش نداشتم ولی ته با یه دختری آمد
پس دوست دخترش هست مبارکشون باشه
رفتم اتاق و خوابیدم فردا داخل بغل جیمین بیدار شدم
کمرم رو بغل کرده بود
و خیلی کیوت خوابیده بود
۷.۰k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.