وقتی وارد شدم خیلی خسته بودم
وقتی وارد شدم خیلی خسته بودم
چشمام گرم شده بود و میخواستم بخوام رفتم طبقه آخر که اتاق ما بود وقتی رسیدم داشتم کارت اتاق رو میزدم وارد شدم که پایی باعث بسته نشدن در شد درو باز کردم شوگا بود
_تا الان کجا بودی.؟
+گفتم که پیش دوستم بودم
_اها از کی تا حالا تا ساعت ۴بیرون میمونی؟
+چرا باید به تو جواب پس بدم برو بابا حوصله داری شب بخیر (کمی داد)
_عه باشه هر طور مایلید شب بخیر
ا.ت ویو
چرا باید آنقدر جذاب باشه آخه چرااااا
ول کن چند روزی هست که با دیدنش قلبم میزنه
نمیخوام مثل داستان ها باشم (خودت یه داستانی)
ولی اره من این حسو دارم و عاشق شدم
ولی میترسم حسم از روی هوس باشه پس باید بسنجم
بعد از کلی فکر اسپلیت رو زدم و رفتم حموم آمدم بیرون لباس هام رو پوشیدم و رفتم زیر پتو و خوابیدم
شوگا ویو
خیلی موزیک ویدئو خوب شد
میخواستم به ا.ت بگم که هر چقدر در زدم باز نکرد حتما هنوز بیرونه ولی اگر مردم کاریش کنن اگر ....و کلی فکر کردم کم کم صدای آسانسور آمد و رفتم و دیدم ا.ت خانم تشریف آوردن بعد از صحبت هامون تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم که عاشقش شدم از حسن مطمئن بودم چون من هیچ وقت هوس باز نبودم
پس بهش میگم رفتم اتاقم لباس هام رو عوض کردم و رفتم حموم و آمدم بیرون یه لباس خواب برداشتم و خوابیدم
قرار بود فردا برای پارت دوم برم پس واییی خسته شدم شب بخیر خودم
فردا صبح .
رفتم پایین شوگا هم بود و داشت صبحونه میخورد رفتم بالا و لباس هام رو عوض کردم قرار بود با جنی برای صبحانه بریم کافه شیگا کو (بچه ها داخل اینترنت سر چ کردن این آمد)
چشمام گرم شده بود و میخواستم بخوام رفتم طبقه آخر که اتاق ما بود وقتی رسیدم داشتم کارت اتاق رو میزدم وارد شدم که پایی باعث بسته نشدن در شد درو باز کردم شوگا بود
_تا الان کجا بودی.؟
+گفتم که پیش دوستم بودم
_اها از کی تا حالا تا ساعت ۴بیرون میمونی؟
+چرا باید به تو جواب پس بدم برو بابا حوصله داری شب بخیر (کمی داد)
_عه باشه هر طور مایلید شب بخیر
ا.ت ویو
چرا باید آنقدر جذاب باشه آخه چرااااا
ول کن چند روزی هست که با دیدنش قلبم میزنه
نمیخوام مثل داستان ها باشم (خودت یه داستانی)
ولی اره من این حسو دارم و عاشق شدم
ولی میترسم حسم از روی هوس باشه پس باید بسنجم
بعد از کلی فکر اسپلیت رو زدم و رفتم حموم آمدم بیرون لباس هام رو پوشیدم و رفتم زیر پتو و خوابیدم
شوگا ویو
خیلی موزیک ویدئو خوب شد
میخواستم به ا.ت بگم که هر چقدر در زدم باز نکرد حتما هنوز بیرونه ولی اگر مردم کاریش کنن اگر ....و کلی فکر کردم کم کم صدای آسانسور آمد و رفتم و دیدم ا.ت خانم تشریف آوردن بعد از صحبت هامون تصمیم گرفتم بهش اعتراف کنم که عاشقش شدم از حسن مطمئن بودم چون من هیچ وقت هوس باز نبودم
پس بهش میگم رفتم اتاقم لباس هام رو عوض کردم و رفتم حموم و آمدم بیرون یه لباس خواب برداشتم و خوابیدم
قرار بود فردا برای پارت دوم برم پس واییی خسته شدم شب بخیر خودم
فردا صبح .
رفتم پایین شوگا هم بود و داشت صبحونه میخورد رفتم بالا و لباس هام رو عوض کردم قرار بود با جنی برای صبحانه بریم کافه شیگا کو (بچه ها داخل اینترنت سر چ کردن این آمد)
۳.۸k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.