قسمت پنجم مرگ یا غرور

( ... قسمت پنجم: مرگ یا غرور )
.
.
غرورم له شده بود ... همه از این ماجرا خبردار شده بودن ... سوژه مسخره کردن بقیه شده بودم ... .
بدتر از همه زمانی بود که دوست پسر سابقم اومد سراغم و بهم گفت: اگر اینقدر بدبخت شدی که دنبال این مدل پسرها راه افتادی، حاضرم قبولت کنم برگردی پیشم؟ ... .
تا مرز جنون عصبانی بودم ... حالا دیگه حتی آدمی که خودم ولش کرده بودم برام ژست می گرفت ... .
.
رفتم دانشگاه سراغش ... هیچ جا نبود ... بالاخره یکی ازش خبر داشت ... گفت: به خاطر تب بالا بیمارستانه و احتمالا چند روز دیگه هم نگهش دارن ... .
.
رفتم خونه ... تمام شب رو توی حیاط راه می رفتم ... مرگ یا غرور؟ ... زندگی با همچین آدمی زیر یک سقف و تحملش به عنوان شوهر، از مرگ بدتر بود ... اما غرورم خورد شده بود ... .
پسرهایی که جرات نگاه کردن بهم رو هم نداشتن حالا مسخره ام می کردن و تیکه می انداختن ... .
.
عین همیشه لباس پوشیدم ... بلوز و شلوار ... بدون گل و دست خالی رفتم بیمارستان ...در رو باز کردم ... و بدون هیچ مقدمه ای گفتم: باهات ازدواج می کنم ...
.
.
#شیعه
#ره_یافته
#تازه_مسلمان
دیدگاه ها (۱۹)

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم .ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَس...

( ... قسمت ششم: معامله ).خیلی تعجب کرده بود ... ولی ساکت گوش...

( ... قسمت چهارم: من جذاب ترم یا ).بالاخره توی کتابخونه پیدا...

( قسمت سوم: آتش انتقام )..چند روز پام رو از خونه بیرون نگذاش...

عشق رمانتیک من❤😎پارت ۱۱ویو جونکوکخیلی اعصابم به هم ریخته بود...

فراتر از مدرسه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط