هر آدمی باید یک « دَر » داشته باشد!
هر آدمی باید یک « دَر » داشته باشد!
یک در که هروقت لازم شد آن را ببندد!
ببندد...
و هراس
و دلواپسی
و هیاهویِ دنیایِ بیرون را پشتِ آن در بگذارد
و برود تویِ خودش!
تویِ زندگیِ خودش که صدایِ زنگهایِ مختلف
و فکرِ کارهایِ نکرده
و نگرانیِ آدمهایِ دور و بَر
و هزار و یک چیز دیگر توویش نیست!
خودش است و خودش که دلواپسِ هیچچیز
نیست!
میتواند بخوابد
بنشیند
جستوخیز کند
فکر کند
فکر نکند
از تِه دل بخندد
بغضش را بترکاند
و هایهای گریه کند
و به هیچکس جواب ندهد که چرا!
بمیرد
و به هیچکس بدهکار نباشد که چرا!
بماند پشتِ درش
و درش را هیچکس باز که نه
لگد که هیچ
تقه هم نزند!
اصلن برود پشتِ درش و درش را ببندد
و فراموش شود!
حتا دلواپسِ این نباشد که در یادها هست!
یعنی که خاطرهیِ بودنش را هم از تویِ مغز
و دلِ آدمها جمع کند و با خودش ببرد
پشتِ درش ، که هیچ تکهای از وجودش
بیرونِ در « جا نمانده باشد »...!!!
یک در که هروقت لازم شد آن را ببندد!
ببندد...
و هراس
و دلواپسی
و هیاهویِ دنیایِ بیرون را پشتِ آن در بگذارد
و برود تویِ خودش!
تویِ زندگیِ خودش که صدایِ زنگهایِ مختلف
و فکرِ کارهایِ نکرده
و نگرانیِ آدمهایِ دور و بَر
و هزار و یک چیز دیگر توویش نیست!
خودش است و خودش که دلواپسِ هیچچیز
نیست!
میتواند بخوابد
بنشیند
جستوخیز کند
فکر کند
فکر نکند
از تِه دل بخندد
بغضش را بترکاند
و هایهای گریه کند
و به هیچکس جواب ندهد که چرا!
بمیرد
و به هیچکس بدهکار نباشد که چرا!
بماند پشتِ درش
و درش را هیچکس باز که نه
لگد که هیچ
تقه هم نزند!
اصلن برود پشتِ درش و درش را ببندد
و فراموش شود!
حتا دلواپسِ این نباشد که در یادها هست!
یعنی که خاطرهیِ بودنش را هم از تویِ مغز
و دلِ آدمها جمع کند و با خودش ببرد
پشتِ درش ، که هیچ تکهای از وجودش
بیرونِ در « جا نمانده باشد »...!!!
۶۱۰
۱۱ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.