شکلات تخته ای
شکلات تخته ای
پارت۶
فکم و جمع کردم و رفتم نشستم سر میز غذا
تهیونگ: تو باید با خدمتکارا غذا بخوری
ریلکس برگشتم سمتش و گفتم: چه بهتر پس نیاز نیس با یه گوریل بز نما سر یه میز باشم
و بعد برداشتن غذام به آشپزخونه رفتم و پریدم روی اپن و شروع کردم به خوردن غذام
بعد شستن ضرف غذام از آشپزخونه اومدم بیرون
تهیونگ رو مبل لش کرده بود و پشتش به من بود و شدیدا تو فکر بود
فک کنم داره به دوست دخترای جلو موندش فکر میکنه
پاورچین رفتم سمتش و از پشت یه حرکت جانانه انجام دادم
من: پپپپپخخخخخخ
فک کنم سکته کرد
چون هیچ حرکتی انجام نداد رفتم و جلوش وایستادم
پارت۶
فکم و جمع کردم و رفتم نشستم سر میز غذا
تهیونگ: تو باید با خدمتکارا غذا بخوری
ریلکس برگشتم سمتش و گفتم: چه بهتر پس نیاز نیس با یه گوریل بز نما سر یه میز باشم
و بعد برداشتن غذام به آشپزخونه رفتم و پریدم روی اپن و شروع کردم به خوردن غذام
بعد شستن ضرف غذام از آشپزخونه اومدم بیرون
تهیونگ رو مبل لش کرده بود و پشتش به من بود و شدیدا تو فکر بود
فک کنم داره به دوست دخترای جلو موندش فکر میکنه
پاورچین رفتم سمتش و از پشت یه حرکت جانانه انجام دادم
من: پپپپپخخخخخخ
فک کنم سکته کرد
چون هیچ حرکتی انجام نداد رفتم و جلوش وایستادم
۷.۰k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.