+:صبح شده بود پا شدم حاضر شدم رفتم دانشگاه ،رسیدم دانشگاه
+:صبح شده بود پا شدم حاضر شدم رفتم دانشگاه ،رسیدم دانشگاه کوکم تازه وارد دانشگاه میشد صداش کردم
×:سلام لیسا خوبی صبحت بخیر من فکر کنم اومدی
+:نه امروز کمی دیر کردم
×:راستش منم
+:واییی ساعت 8شد الان استاد میاد بیا بریم
×:باشه بیا
+:رفتیم کلاس استاد نیومده بود همه تو کلاس ناراحت بودن
×:نظری داری اینا چرا ناراحتن؟
+:نه
-:لیسااااا یه خبر بدی دارم بت:(
+:چرا چیزی شده،چرا ناراحتی
-:چونکه استادمون....
+:استادمون چی
-:استادمون فوت کرده .....
+:اون لحظه خودمو گم کردم،اصلا باورم نمیشد
×:لیسا لیسا به خودت بیا چی شده
+:استادمون فوت کرده..
×:وای خدای من نه نه این ممکن نیس
+:هعییییی
+:از بچه ها پرسیدم خبر دارین استاد سر چی فوت کرده،یکی از همکلاسی هام گفتن تصادف کرده
-:باشه لیسا گریه نکن بیا کمی بشین رنگ صورتت پرید
+:باشه
×:سوجین بیا این آب رو بده به لیسا من ی کاری پیش اومد بهم باید زود برم
+:منتظر موندیم تا زنگ بخوره و بریم خونه،رفتم خونه کمی خوابیدم بعد سوجین بهم پیام داد
-:لیسا بیا کمی بریم بیرون دور بزنیم حالمون عوض شده
+:اوکی بزار حاضر شم
-:رسیدم پیش لیسا منتظرش موندم تا بیاد، اومد
+:سلام سوجینم
-:سلام
+:بریم؟
-:باشه بریم کجا بریم؟؟
+:بیا بریم کنار دریا من اونجا حالم خوب میشه
-:باشه هر جور که میخوای
+:سوجین
-:جانم
+:تو دانشگاه ک کوک اومد بهت یه چیز گف بعدش کجا رف
-:گف آبو بده ب لیسا بعد گف کار واجبی دارم رف
+:باشه،بزار بهش ی زنگی بزنم
-:آره بزن
+:.....
-:بر نداشت؟؟
+:نه بزار یه بار دیگ بزنگم....الو سلام کوک
×:سلام لیسا کاری داشتی
+:ن فقط میخواستم بگم امروز که از دانشگاه با عجله رفتی کجا رفتی؟
×:هیچ
+:آخه سوجین میگه کار واجبی داشتی
×:آره اون کار
+:ببخش فضولی میکنم ولی این کارت چی بود؟
×:حال مامان بزرگم خوب نبود بهم زنگ زد زود بیام تا ببرمش دکتر،رسیدم که اونجا مامان بزرگمو برداشتم بردمش دکتر الان تموم کردیم
+:آها باشه خدا شفاش بده،نگرانت بودم گفتم حالت رو بپرسن ببینم چی شده همین
×:نگران من شده بودی؟؟؟؟؟
+:خوب آره تو عم دوستمی
×:باشه حرف میزنیم مواظب خودت باش
+:ممنون بایی
×:بایی
-:چی گف
+:هیچی نشده نگران نباش
-:باش
-:لیسا راستش میخواستم یه موضوع رو بت بگم
+:بفرما گوش میکنم
-:قراره من.......
پارت ششم
#بلک_پینک
#بی _ تی_ اس
#وانشات
#سناریو
×:سلام لیسا خوبی صبحت بخیر من فکر کنم اومدی
+:نه امروز کمی دیر کردم
×:راستش منم
+:واییی ساعت 8شد الان استاد میاد بیا بریم
×:باشه بیا
+:رفتیم کلاس استاد نیومده بود همه تو کلاس ناراحت بودن
×:نظری داری اینا چرا ناراحتن؟
+:نه
-:لیسااااا یه خبر بدی دارم بت:(
+:چرا چیزی شده،چرا ناراحتی
-:چونکه استادمون....
+:استادمون چی
-:استادمون فوت کرده .....
+:اون لحظه خودمو گم کردم،اصلا باورم نمیشد
×:لیسا لیسا به خودت بیا چی شده
+:استادمون فوت کرده..
×:وای خدای من نه نه این ممکن نیس
+:هعییییی
+:از بچه ها پرسیدم خبر دارین استاد سر چی فوت کرده،یکی از همکلاسی هام گفتن تصادف کرده
-:باشه لیسا گریه نکن بیا کمی بشین رنگ صورتت پرید
+:باشه
×:سوجین بیا این آب رو بده به لیسا من ی کاری پیش اومد بهم باید زود برم
+:منتظر موندیم تا زنگ بخوره و بریم خونه،رفتم خونه کمی خوابیدم بعد سوجین بهم پیام داد
-:لیسا بیا کمی بریم بیرون دور بزنیم حالمون عوض شده
+:اوکی بزار حاضر شم
-:رسیدم پیش لیسا منتظرش موندم تا بیاد، اومد
+:سلام سوجینم
-:سلام
+:بریم؟
-:باشه بریم کجا بریم؟؟
+:بیا بریم کنار دریا من اونجا حالم خوب میشه
-:باشه هر جور که میخوای
+:سوجین
-:جانم
+:تو دانشگاه ک کوک اومد بهت یه چیز گف بعدش کجا رف
-:گف آبو بده ب لیسا بعد گف کار واجبی دارم رف
+:باشه،بزار بهش ی زنگی بزنم
-:آره بزن
+:.....
-:بر نداشت؟؟
+:نه بزار یه بار دیگ بزنگم....الو سلام کوک
×:سلام لیسا کاری داشتی
+:ن فقط میخواستم بگم امروز که از دانشگاه با عجله رفتی کجا رفتی؟
×:هیچ
+:آخه سوجین میگه کار واجبی داشتی
×:آره اون کار
+:ببخش فضولی میکنم ولی این کارت چی بود؟
×:حال مامان بزرگم خوب نبود بهم زنگ زد زود بیام تا ببرمش دکتر،رسیدم که اونجا مامان بزرگمو برداشتم بردمش دکتر الان تموم کردیم
+:آها باشه خدا شفاش بده،نگرانت بودم گفتم حالت رو بپرسن ببینم چی شده همین
×:نگران من شده بودی؟؟؟؟؟
+:خوب آره تو عم دوستمی
×:باشه حرف میزنیم مواظب خودت باش
+:ممنون بایی
×:بایی
-:چی گف
+:هیچی نشده نگران نباش
-:باش
-:لیسا راستش میخواستم یه موضوع رو بت بگم
+:بفرما گوش میکنم
-:قراره من.......
پارت ششم
#بلک_پینک
#بی _ تی_ اس
#وانشات
#سناریو
۹.۱k
۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.