از بغض گلو تار تنیدم به سکوت

از بغض گلو تار تنیدم به سکوت
افتاده ام از عطش ،
در عمق برهوت
از داغ شقایق
سرخی گلبرگ ماند
برداغ دل ما
مانده غوغای سکوت..................
#شهزاد
دیدگاه ها (۱)

نه بخاطر کوچهنه بخاطر مهتاببخاطر برق قشنگ چشمانتبخاطر آرزوی ...

تا به حال از عشق سیلی خورده ایاز غمی داغ ِ پریشان برده ایتا ...

ویران شده ای درون آبادیِ خودزندان شده زنجیر ، به آزادیِ خودو...

از نفس تا بوسهاز قفس تا پروازاز همین لحظهکه یاد تو در اشکم ب...

#رهایی‌از‌عشقِ‌بی‌بها...گاه سرنوشت، انسان را نه به قعر فاجعه...

مریم یوسفی نصیری نژاد

نانا آرام در را باز کرد و وارد اتاق شد.در را بی‌صدا بست و چن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط