۲۱ مافیای عشق
رسیدم مدرسه و هنوز زنگ کلاس نخورد و رفتم دفتر
رفت داخل و
کیم : سلام آقای پارک خوبین زنگ اول نبودین چیزی شود
جیمین : نه فقط کار داشتم آقای کیم میخواستم ببینم که یکی دارم که میخوام ثبت نام کنی اسمش پارک جانی
کیم : البته ولی از فامیل شماست
جیمین: خواهرم هست و فردا باید بیاد سر کلاس A3میاد پیشم فهمیدی
کیم : اره فهمیدم میزارم کلاس شما
جیمین : آفرین همین امروز کاراشو انجام بده
کیم: چشم کاری ندارین
جیمین: نه میتونی کاراتو انجام بدی
کیم : چشم
جیمین از دفتر مدیر بیرون رفت و رفت پیش جونگکوک و شوگا
جونگکوک: به به ببین کی آنجاست آقای جیمین
جیمین: سلامت کو بچه
جونگکوک : سلام داداشی کجا بودی
جیمین کار داشتم
شوگا : راستی رفتی تهیونگ بلای سرش نیوفتی
جیمین: نه میگم مگه من دیونه چیزی هستم که این حرفو میزنی
شوگا: نه همین اینجوری گفتم چون تو از اون پسر بدت میومد
جیمین: نه بلای به سرش نیاوردم خیالت راحت باشه
شوگا: باشه
جونگکوک چشمش به یکی از دختر رفت و میخواست بلند بشه که
جیمین جلوشو گرفت: هی کجا میر
جونگکوک:میرم جای
جیمین : جونگکوک میشینی یا نه بیا شیر موزت بخور آقا شیر موز بده
جونگکوک هم نشست و شیر موزش خورد و چشمش رفت یکی دیگه از دختر و جیمین که متوجه شود که یکی زد توی سرش و گفت : جونگکوک دیگه بست دیگه قلبت بوی پا نگرفت ها
جونگکوک : نه چرا
جیمین: جونگکوک : الان هر کلاسی که رفتیم 174بار مخ زدی و گوشی تو چک کن همه پر از دختر و اینقدر توی قلبت راه رفتن که قلب بو گرفت من حالم ازین بهم میخوره
بچه های پارت بعد فردا گوشیم شارژ نداره و فردا میزارم باشه ۲ درصد داره
رفت داخل و
کیم : سلام آقای پارک خوبین زنگ اول نبودین چیزی شود
جیمین : نه فقط کار داشتم آقای کیم میخواستم ببینم که یکی دارم که میخوام ثبت نام کنی اسمش پارک جانی
کیم : البته ولی از فامیل شماست
جیمین: خواهرم هست و فردا باید بیاد سر کلاس A3میاد پیشم فهمیدی
کیم : اره فهمیدم میزارم کلاس شما
جیمین : آفرین همین امروز کاراشو انجام بده
کیم: چشم کاری ندارین
جیمین: نه میتونی کاراتو انجام بدی
کیم : چشم
جیمین از دفتر مدیر بیرون رفت و رفت پیش جونگکوک و شوگا
جونگکوک: به به ببین کی آنجاست آقای جیمین
جیمین: سلامت کو بچه
جونگکوک : سلام داداشی کجا بودی
جیمین کار داشتم
شوگا : راستی رفتی تهیونگ بلای سرش نیوفتی
جیمین: نه میگم مگه من دیونه چیزی هستم که این حرفو میزنی
شوگا: نه همین اینجوری گفتم چون تو از اون پسر بدت میومد
جیمین: نه بلای به سرش نیاوردم خیالت راحت باشه
شوگا: باشه
جونگکوک چشمش به یکی از دختر رفت و میخواست بلند بشه که
جیمین جلوشو گرفت: هی کجا میر
جونگکوک:میرم جای
جیمین : جونگکوک میشینی یا نه بیا شیر موزت بخور آقا شیر موز بده
جونگکوک هم نشست و شیر موزش خورد و چشمش رفت یکی دیگه از دختر و جیمین که متوجه شود که یکی زد توی سرش و گفت : جونگکوک دیگه بست دیگه قلبت بوی پا نگرفت ها
جونگکوک : نه چرا
جیمین: جونگکوک : الان هر کلاسی که رفتیم 174بار مخ زدی و گوشی تو چک کن همه پر از دختر و اینقدر توی قلبت راه رفتن که قلب بو گرفت من حالم ازین بهم میخوره
بچه های پارت بعد فردا گوشیم شارژ نداره و فردا میزارم باشه ۲ درصد داره
- ۲.۶k
- ۱۰ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط