پارت ۱۶ ( پایانی )
پارت ۱۶ ( پایانی )
#محیا
من: چهموفقیتی؟؟
دکتر: من هم طرفدار کیپاپ شدم البته تا حالا بی تی اس!
من: بایدم بشی ! حالا بگو ببینم از کدومشون خوشت میاد؟؟
دکتر: تازه آشنا شدم ولی اونی که صدای بم تر و مردونه تری داره ! اسمش نمیدونم چیه !
من: آها! تهیونگ رو میگی !! به به !! آفرین! ...
دکتر: تو جونگ کوک رو دوست داری درسته ؟؟
من: اسم اینو چه طور یادت مونده ؟؟
دکتر: چون تو گفتی دوسش داری یادم مونده !
من: میگم تو مریض دیگه ای نداری بهش برسی ؟ همش با من داری سر و کله میزنی !!!
دکتر: دارم ولی از شر تو خلاص شدم .. نمیدونی چه قدر حرف از طرف دکتر کرمی خوردم بابت تو !!
من: واقعا ؟؟!!🥺
دکتر: نه ! شوخی کردم ! چیزی بهم نگفته !
من: میگم شمارتو میدی داشته باشم ؟؟
دکتر: نه نمیشه ! من میخوام برگردم آمریکا دیگه این شماره به دردم نمیخوره !! دیگه حتی فکر منم نکن !
من: هیچ تورو فراموش نمیکنم!... راستش هر دفعه که می افتادم بیمارستان برام عذاب آور بود ولی این دفعه خیلی بهم خوش گذشت! همش هم به خاطر تو بود !
دکتر: مگه چند دفعه افتادی بیمارستان !؟؟
من: من این سه سال همش اینجا بودم ! دیگه اینجا رو دوست ندارم ! دیگه نمیام اینجا !
دکتر: آفرین!! بیا برات یه چیزی گرفتم ! اینجا بازش نکن ! برو خونه بازش کن !
من: حالا چی هست ؟!! برای همه مریض هات میگیری ؟؟
دکتر: نه فقط برای تو گرفتم! چون یه زمانی عاشقت بودم !.. خب ! من دیگه برم !!
رفت بیرون از اتاق و منم خوشحال لباسامو عوض کردم برگشتم خونه ! رسیدم اول از همه رفتم حموم و سبک شدم ! بعد اومدم اون کادو رو باز کردم . یه قلک چینی شگل سگ بود ! روشم یه نوشته زده بود..
دکتر: اینو بزار جلو دستت بدون من دارم نگاهت میکنم اگه قهوه بخوری از طریق این میام به خوابت !
رسما دیوونه بود !! فکر میکرد من بچه ۱۰ ساله ام !
.
.
.
اینم از این !! من دیگه از این پیج رفع زحمت میکنم ! دعا کنین هیچ وقت دیگه نیام و همش خود محیا تو پیج باشه !! باهاش خوب باشین ! دوستون دارم !
باااااییییی!!!❣❤🧡💛💚💙💜💕💞
#محیا
من: چهموفقیتی؟؟
دکتر: من هم طرفدار کیپاپ شدم البته تا حالا بی تی اس!
من: بایدم بشی ! حالا بگو ببینم از کدومشون خوشت میاد؟؟
دکتر: تازه آشنا شدم ولی اونی که صدای بم تر و مردونه تری داره ! اسمش نمیدونم چیه !
من: آها! تهیونگ رو میگی !! به به !! آفرین! ...
دکتر: تو جونگ کوک رو دوست داری درسته ؟؟
من: اسم اینو چه طور یادت مونده ؟؟
دکتر: چون تو گفتی دوسش داری یادم مونده !
من: میگم تو مریض دیگه ای نداری بهش برسی ؟ همش با من داری سر و کله میزنی !!!
دکتر: دارم ولی از شر تو خلاص شدم .. نمیدونی چه قدر حرف از طرف دکتر کرمی خوردم بابت تو !!
من: واقعا ؟؟!!🥺
دکتر: نه ! شوخی کردم ! چیزی بهم نگفته !
من: میگم شمارتو میدی داشته باشم ؟؟
دکتر: نه نمیشه ! من میخوام برگردم آمریکا دیگه این شماره به دردم نمیخوره !! دیگه حتی فکر منم نکن !
من: هیچ تورو فراموش نمیکنم!... راستش هر دفعه که می افتادم بیمارستان برام عذاب آور بود ولی این دفعه خیلی بهم خوش گذشت! همش هم به خاطر تو بود !
دکتر: مگه چند دفعه افتادی بیمارستان !؟؟
من: من این سه سال همش اینجا بودم ! دیگه اینجا رو دوست ندارم ! دیگه نمیام اینجا !
دکتر: آفرین!! بیا برات یه چیزی گرفتم ! اینجا بازش نکن ! برو خونه بازش کن !
من: حالا چی هست ؟!! برای همه مریض هات میگیری ؟؟
دکتر: نه فقط برای تو گرفتم! چون یه زمانی عاشقت بودم !.. خب ! من دیگه برم !!
رفت بیرون از اتاق و منم خوشحال لباسامو عوض کردم برگشتم خونه ! رسیدم اول از همه رفتم حموم و سبک شدم ! بعد اومدم اون کادو رو باز کردم . یه قلک چینی شگل سگ بود ! روشم یه نوشته زده بود..
دکتر: اینو بزار جلو دستت بدون من دارم نگاهت میکنم اگه قهوه بخوری از طریق این میام به خوابت !
رسما دیوونه بود !! فکر میکرد من بچه ۱۰ ساله ام !
.
.
.
اینم از این !! من دیگه از این پیج رفع زحمت میکنم ! دعا کنین هیچ وقت دیگه نیام و همش خود محیا تو پیج باشه !! باهاش خوب باشین ! دوستون دارم !
باااااییییی!!!❣❤🧡💛💚💙💜💕💞
۱۸.۳k
۲۲ اسفند ۱۳۹۹