-پیوند عشق و نفرت-
-پیوند عشق و نفرت-
-5- بالاخره ا/د رفت و منم رفتم پیش کوکو
ا/ت: در دفتر کوکو رو زد*
کوکو: بیاید تو
ا/ت: سلام کوکو
کوکو: سلام ا/تی، دیر اومدی
ا/ت: برای اینکه چند دقیقه تو شوک بودم که چطور انقد عوضی ای
کوکو: چی!؟
ا/ت: ا/د همه چی رو بهم گفت، تو هنوز با هارونا تو رابطه ای؟؟ می خوای باهام چیکار کنی؟ چون قلب هارونا مشکل داره منو بدزدی و قلب منو در بیاری و بذاری جاش؟؟ هاجیمه کوکونوی، چرا منو انقد بازی میدی؟ خوشت میاد که زجر کش شدن منو ببینی؟
کوکو: ا/ت...
ا/ت: جواب منو بده کوکو (داد)
کوکو: سر من داد نزن! تو تا حالا عاشق شدی بعدش عشقت از دست رفته باشه؟؟ مرده باشه؟؟ اونم جلوی چشمای خودت؟ تو نمی...
ا/ت: افتاد روی زمین* اره...اره از دست رفته... هر دفعه مثل دفعه ی قبل... کوکو... من تورو هر دفعه از دست میدم... عیب نداره... به هر حال من می خوام خودکشی کنم...
کوکو: یعنی چی؟؟ تو باید زنده بمونی نمیذارم خودتو بکشی
ا/ت: کوکو چرا فیلم بازی می کنی؟؟ نقشتو بهم بگو
کوکو: کدوم نقشه
ا/ت: وقتی با من در مورد اینکه هارونا داره از دست میره حرف میزنی، یعنی می خوای هارونا زنده بمونه. و تو الکی به عشقت خیانت نمی کنی. می خوای چیکار کنی؟ (بغض)
کوکو: ا/ت... من می خواستم اروم بهت نزدیک بشم و ازت بخوام که...
ا/ت: قلبمو اهدا کنم به هارونا
کوکو: ا...اره...
ا/ت: و اگه قبول نمی کردم چی میشد؟
کوکو: خ...خب اون موقع... مجبور میشدم به زور کاری کنم که توافق نامه ی اهدای قلب رو امضا کنی...
ا/ت: هق...کوکو...
دوستان من اینا رو که تو ذهنم میگم عااااالییی میشه ولی وقتی می نویسم...
-5- بالاخره ا/د رفت و منم رفتم پیش کوکو
ا/ت: در دفتر کوکو رو زد*
کوکو: بیاید تو
ا/ت: سلام کوکو
کوکو: سلام ا/تی، دیر اومدی
ا/ت: برای اینکه چند دقیقه تو شوک بودم که چطور انقد عوضی ای
کوکو: چی!؟
ا/ت: ا/د همه چی رو بهم گفت، تو هنوز با هارونا تو رابطه ای؟؟ می خوای باهام چیکار کنی؟ چون قلب هارونا مشکل داره منو بدزدی و قلب منو در بیاری و بذاری جاش؟؟ هاجیمه کوکونوی، چرا منو انقد بازی میدی؟ خوشت میاد که زجر کش شدن منو ببینی؟
کوکو: ا/ت...
ا/ت: جواب منو بده کوکو (داد)
کوکو: سر من داد نزن! تو تا حالا عاشق شدی بعدش عشقت از دست رفته باشه؟؟ مرده باشه؟؟ اونم جلوی چشمای خودت؟ تو نمی...
ا/ت: افتاد روی زمین* اره...اره از دست رفته... هر دفعه مثل دفعه ی قبل... کوکو... من تورو هر دفعه از دست میدم... عیب نداره... به هر حال من می خوام خودکشی کنم...
کوکو: یعنی چی؟؟ تو باید زنده بمونی نمیذارم خودتو بکشی
ا/ت: کوکو چرا فیلم بازی می کنی؟؟ نقشتو بهم بگو
کوکو: کدوم نقشه
ا/ت: وقتی با من در مورد اینکه هارونا داره از دست میره حرف میزنی، یعنی می خوای هارونا زنده بمونه. و تو الکی به عشقت خیانت نمی کنی. می خوای چیکار کنی؟ (بغض)
کوکو: ا/ت... من می خواستم اروم بهت نزدیک بشم و ازت بخوام که...
ا/ت: قلبمو اهدا کنم به هارونا
کوکو: ا...اره...
ا/ت: و اگه قبول نمی کردم چی میشد؟
کوکو: خ...خب اون موقع... مجبور میشدم به زور کاری کنم که توافق نامه ی اهدای قلب رو امضا کنی...
ا/ت: هق...کوکو...
دوستان من اینا رو که تو ذهنم میگم عااااالییی میشه ولی وقتی می نویسم...
۳۶.۷k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.