سناریو
سناریو
وقتی حامله ای اما بچه رو نمیخوای اونا میفهمن
نامجون : تو رو در حال خوردن قرص دید با حرص به سمتت اومد و پرتش کرد سطل زباله و بعدشم سعی کرد دلداریت بده
سوکجین : کی بهت گفته میتونی بچه ی هندسامم نابود کنی ؟
ات : خودت که بهتر میدونی من بچه نمیخوام
تو غلط میکنی ( بعدشم با دمپایی افتاد به جون ات )
یونگی : اتتتتتتت کی بهت اجازه همچین کاری داده ؟
ات : خودم
حالا یک خودمی بهت نشون بدم اون سرش ناپیدا
هوسوک : سانشاینم از دلت میاد همچین کاری با بچمون کنی ؟
ات : اما هوسوکی میدونی که بچه دوست ندارم
پس من چی بخاطر من لطفا
ات : باش
افرین خوشگلم
جیمین : ات عشقم چرا بچه نمیخوای ؟
ات : چون خودم هنوز بچم در ضمن تو کار داری بچه ام مزاحم کارت میشه
ات عشقم من هر چقدر کار داشته باشم برای تو و بچمون وقت میذارم
تهیونگ : اگر بلایی سر بچم بیاد من میدونم با تو ؟
ات : از ترسش نتونست کاری کنه
جونگکوک : اتتتتتتت ببین منو فقط یکبار دیگر ببینم از این غلطا میکنی من میدونم و تو ؟
ات : مثلا چه غلطی
خودت خواستیا البته بعد اینکه بچه بدنیا اومد
وقتی حامله ای اما بچه رو نمیخوای اونا میفهمن
نامجون : تو رو در حال خوردن قرص دید با حرص به سمتت اومد و پرتش کرد سطل زباله و بعدشم سعی کرد دلداریت بده
سوکجین : کی بهت گفته میتونی بچه ی هندسامم نابود کنی ؟
ات : خودت که بهتر میدونی من بچه نمیخوام
تو غلط میکنی ( بعدشم با دمپایی افتاد به جون ات )
یونگی : اتتتتتتت کی بهت اجازه همچین کاری داده ؟
ات : خودم
حالا یک خودمی بهت نشون بدم اون سرش ناپیدا
هوسوک : سانشاینم از دلت میاد همچین کاری با بچمون کنی ؟
ات : اما هوسوکی میدونی که بچه دوست ندارم
پس من چی بخاطر من لطفا
ات : باش
افرین خوشگلم
جیمین : ات عشقم چرا بچه نمیخوای ؟
ات : چون خودم هنوز بچم در ضمن تو کار داری بچه ام مزاحم کارت میشه
ات عشقم من هر چقدر کار داشته باشم برای تو و بچمون وقت میذارم
تهیونگ : اگر بلایی سر بچم بیاد من میدونم با تو ؟
ات : از ترسش نتونست کاری کنه
جونگکوک : اتتتتتتت ببین منو فقط یکبار دیگر ببینم از این غلطا میکنی من میدونم و تو ؟
ات : مثلا چه غلطی
خودت خواستیا البته بعد اینکه بچه بدنیا اومد
- ۱۰.۷k
- ۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط