پارت ۷ عشق بازی
پارت ۷ عشق بازی
از زبون ا/ت : بیدار شدم دیدم ددی پیش من نیست ترسیدم رفتم پایین دیدم داره صبحونه درست میکنه گفتم صبح بخیر امد بغلم کرد گفت صبح بخیر عشقم حالت خوبه گفتم اره دیگه بیبیت نیستم گفت معلومه که هستی بیب بعد منو بوسید گفتم اه جونگکوک گفت چی جونگکوک دوباره منو بوسید گفت اینم مجازاتت ددی چی شد پس گفتم توکه همیشه ددیمی بعد بوسیدمش بعد ۱۰ دقیقه لب گیری رفتیم صبحونه خوردیم موقع خوردن غذا حالم بد شد بعد دیگه نخوردم اونم فهمید که نمی خورم گفت میخوای مثل دیشب بهت غذا بدم بیب گفتم الان نه ددی بعدا شاید باز بیا باهم فیلم ببینیم جونگکوک گفت باشه صبحونه جمع کردم اونم رفت فیلمو اماده کرد بعد من رفتم پیشش روی کاناپه روی پاهاش دراز کشیدم بعد خودشم پیشم دراز کشید بعد من رومو سمت اون کردمو بوسیدمش منو بغل کرد صدای تلوزیون هم زیاد کرد که استف صدامونو نشنوه منو گذاشت روی تخت لباساشو در اورد منم گفتم واقعا حال س*ک*س ندارم جونگکوک گفت نمیخام بکنمت که میخوام پیشت چرت بزنم لباسای منم در اورد منو چسبوند به خودشو بوسیدتم کلا داشتیم همو میبوسیدیم بعدش دیگه باید میرفت سر کار حاضر شد بره قرارداد داشت گفت خدا کنه کنسل نکنن
فلش کارت خیلی بعد
تقریبا ساعت ۱۲:۰۰ شب شد منم رفتم بار حوصلم سر رفته بود بعد که رفتم ددی امد خونه ولی من نبودم ذهنش داشت منفجر میشد بعد گوشیشو که چک کرد دید که من بهش پیام دادم من بارم امد بار که منو مست دید بعدشو بادم نمیاد
از دهن جونگکوک: رفتم بار دیدم مست داره میرقصه یه پسر مظاحمش شد تا میخورد پسررو زدم ا/ت با گریه میگفت بس کن منم ول کردم دست اونو گرفتم بردمش خونه بعد اونم مست بود همه چیو سریع یادش میرفت منم به همه استف ها گفتم برن بعد سرش داد زدم گفتم چطور جرعت میکنی بری بار ا/ت (با ترس) گفت دیگه نمیرم قول میدم بعدم نشست زانومو بغل کرد گفت ببخشید منم گفتم باش همین یکبار میبخشمت برای تنبیهت باید امشب تمام انژی تو بزاری برای س*ک*س بامن اونم قبول کرد
ادامش پارت بعد عشقااا💋💋
از زبون ا/ت : بیدار شدم دیدم ددی پیش من نیست ترسیدم رفتم پایین دیدم داره صبحونه درست میکنه گفتم صبح بخیر امد بغلم کرد گفت صبح بخیر عشقم حالت خوبه گفتم اره دیگه بیبیت نیستم گفت معلومه که هستی بیب بعد منو بوسید گفتم اه جونگکوک گفت چی جونگکوک دوباره منو بوسید گفت اینم مجازاتت ددی چی شد پس گفتم توکه همیشه ددیمی بعد بوسیدمش بعد ۱۰ دقیقه لب گیری رفتیم صبحونه خوردیم موقع خوردن غذا حالم بد شد بعد دیگه نخوردم اونم فهمید که نمی خورم گفت میخوای مثل دیشب بهت غذا بدم بیب گفتم الان نه ددی بعدا شاید باز بیا باهم فیلم ببینیم جونگکوک گفت باشه صبحونه جمع کردم اونم رفت فیلمو اماده کرد بعد من رفتم پیشش روی کاناپه روی پاهاش دراز کشیدم بعد خودشم پیشم دراز کشید بعد من رومو سمت اون کردمو بوسیدمش منو بغل کرد صدای تلوزیون هم زیاد کرد که استف صدامونو نشنوه منو گذاشت روی تخت لباساشو در اورد منم گفتم واقعا حال س*ک*س ندارم جونگکوک گفت نمیخام بکنمت که میخوام پیشت چرت بزنم لباسای منم در اورد منو چسبوند به خودشو بوسیدتم کلا داشتیم همو میبوسیدیم بعدش دیگه باید میرفت سر کار حاضر شد بره قرارداد داشت گفت خدا کنه کنسل نکنن
فلش کارت خیلی بعد
تقریبا ساعت ۱۲:۰۰ شب شد منم رفتم بار حوصلم سر رفته بود بعد که رفتم ددی امد خونه ولی من نبودم ذهنش داشت منفجر میشد بعد گوشیشو که چک کرد دید که من بهش پیام دادم من بارم امد بار که منو مست دید بعدشو بادم نمیاد
از دهن جونگکوک: رفتم بار دیدم مست داره میرقصه یه پسر مظاحمش شد تا میخورد پسررو زدم ا/ت با گریه میگفت بس کن منم ول کردم دست اونو گرفتم بردمش خونه بعد اونم مست بود همه چیو سریع یادش میرفت منم به همه استف ها گفتم برن بعد سرش داد زدم گفتم چطور جرعت میکنی بری بار ا/ت (با ترس) گفت دیگه نمیرم قول میدم بعدم نشست زانومو بغل کرد گفت ببخشید منم گفتم باش همین یکبار میبخشمت برای تنبیهت باید امشب تمام انژی تو بزاری برای س*ک*س بامن اونم قبول کرد
ادامش پارت بعد عشقااا💋💋
۵.۹k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.