پارت ۵ عشق بازی
پارت ۵ عشق بازی
از دهن جونگکوک ا/ت که خواب بود جوری دستمو از زیر سرش گرفتم که بیدار نشه ملافم که به گوه کشیده شده بود نگاه میکردم پور خون ازین چیزا بود رفتم حموم ۵ میلی امدم بعد که امدم رفتم روی تخت بغل دست ا/ت نشتم ازش یه لب ریز گرفتم موهاشو زدم کنار ولی یهو بیدار شد امدم بغلش کنم دیدم جیغ زد گفتم حالت خوبه (با نگرانی) گفت بخاطر سایز زیبا و کلفت ک*ی*ر*ت عالیم اخخخخخخخخخخخ
بعد گفتم ببخشید این دفع اروم تر انجامش میدم ا/ت که داشت از درد به خودش میپیچید گفت میشه بغلم کنی بغل میخوام منم سریع بغلش کردم داشت تد بغلم گریه میکرد دلم درد گرفت گفتم بیا بریم حموم گفت مگه تو تنها نرفتی گفت عیب نداره باز باهات میام نمیتونی تنها بری اولش گفت نه ولی بعدش خودم بغلش کردم بردمش لباس خودمو اونو کامل در اوردم وان پر اب کردم گذاشتمش توی اب بعد خودمم رفتم توی وان انو گزاشتم روی پا بعد منو بوسید بغلم کرد گفت دوست دارم منم بوسیدمش دیگه اخرای حموم بود که شستمش وقتی که میخواستم اونجاشو بشورم نزاشت ولی من به کارم ادامه دادم بیچاره راست میگفت انگار یه حفره توش اتفاق افتاد بعد بغلش کردمو بردم بیرون خواستم سوتین براش بپوشم ولی نذاشت یکی از هودیامو تنش کردم بعد که خواستم شرت بپوشم براش گفت نه یه شلوارک میخوام براش یه شلوارک پوشیدم بعد استف صدامون کرد گفت غذا حاضره گفتم بیب بیا بریم گفت نمیتونم جونگکوک گفتم خوشم نمیاد بهم بگی جونگکوک بگو ددی ا/ت انگار از خدا خواسته قبول کرد بعد گفتم چرا نمیتونی گفت حالش خوب نیس بغلش کردمو بردمش گذاشتم روی صندلی حتی جون جوییدن نداشت بخااطر همین به همه گفتم که برن خودمو اون توی خونه تنها باشیم گذاشتمش روی مبل براش میجوییدمو موقع بوسیدن میدادم دهنش براش فیلم گذاشتم همجوری بهش غذا میدادم گنش بود یا خوشش امده بود که واقعا زیاد خورد
خوب جیگرا تا پارت بعد خدافظ💋💋 نظراتتونو بگین
از دهن جونگکوک ا/ت که خواب بود جوری دستمو از زیر سرش گرفتم که بیدار نشه ملافم که به گوه کشیده شده بود نگاه میکردم پور خون ازین چیزا بود رفتم حموم ۵ میلی امدم بعد که امدم رفتم روی تخت بغل دست ا/ت نشتم ازش یه لب ریز گرفتم موهاشو زدم کنار ولی یهو بیدار شد امدم بغلش کنم دیدم جیغ زد گفتم حالت خوبه (با نگرانی) گفت بخاطر سایز زیبا و کلفت ک*ی*ر*ت عالیم اخخخخخخخخخخخ
بعد گفتم ببخشید این دفع اروم تر انجامش میدم ا/ت که داشت از درد به خودش میپیچید گفت میشه بغلم کنی بغل میخوام منم سریع بغلش کردم داشت تد بغلم گریه میکرد دلم درد گرفت گفتم بیا بریم حموم گفت مگه تو تنها نرفتی گفت عیب نداره باز باهات میام نمیتونی تنها بری اولش گفت نه ولی بعدش خودم بغلش کردم بردمش لباس خودمو اونو کامل در اوردم وان پر اب کردم گذاشتمش توی اب بعد خودمم رفتم توی وان انو گزاشتم روی پا بعد منو بوسید بغلم کرد گفت دوست دارم منم بوسیدمش دیگه اخرای حموم بود که شستمش وقتی که میخواستم اونجاشو بشورم نزاشت ولی من به کارم ادامه دادم بیچاره راست میگفت انگار یه حفره توش اتفاق افتاد بعد بغلش کردمو بردم بیرون خواستم سوتین براش بپوشم ولی نذاشت یکی از هودیامو تنش کردم بعد که خواستم شرت بپوشم براش گفت نه یه شلوارک میخوام براش یه شلوارک پوشیدم بعد استف صدامون کرد گفت غذا حاضره گفتم بیب بیا بریم گفت نمیتونم جونگکوک گفتم خوشم نمیاد بهم بگی جونگکوک بگو ددی ا/ت انگار از خدا خواسته قبول کرد بعد گفتم چرا نمیتونی گفت حالش خوب نیس بغلش کردمو بردمش گذاشتم روی صندلی حتی جون جوییدن نداشت بخااطر همین به همه گفتم که برن خودمو اون توی خونه تنها باشیم گذاشتمش روی مبل براش میجوییدمو موقع بوسیدن میدادم دهنش براش فیلم گذاشتم همجوری بهش غذا میدادم گنش بود یا خوشش امده بود که واقعا زیاد خورد
خوب جیگرا تا پارت بعد خدافظ💋💋 نظراتتونو بگین
۵.۶k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.