𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙
𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙
𝑃𝐴𝑅𝑇: 78
____
ویو ات
دست سردی زیر چونم حس کردم....اروم در جهتش نگاهمو چرخوندم.....با دستش نزدیک و نزدیک تر ب خودش میکشیدم..... لحظه ای ماشینو متوقف کرد....
کوک:چی باعث شده اشک های دخترک گستاخ من از هم در غلتیدن سبقت بگیرن؟*ی تای ابرو بالا*
ات:____*گریه اروم و بی صدا*
کوک:چرا حرفی نمیزنی؟درد داری؟
ات:من....من*هق هق*
کوک:چت شده*جدی*
لحظه ای تسلطم برگشت.....نفس عمیقی کشیدمو اشکامو پاک کردم.....
کوک:خوبی؟*نگران.جدی*
ات: اره
کوک:ظاهرت اینو نمیگه*جدی*
ات: من تسلطی روی اشکام نداشتم....ادم وقتی لحظه های تلخ زندگیشو مرور میکنه.... احساساتش از دسترس قلب و روحش خارج میشه......فراموش کردن......فراموش کردن بی ارزش ترین فرد زندگیتم دردناک و سخته.....چه برسه بخواد تنها کسی باشه ک براش ارزش داشتی و اون تنها کسی باشه که........
کوک:ات بس کن*عصبی و اخم*
ات: شنیدن واقعیت برای تو نباید عصبیت کنه......این منم ک باید تا اخر عمرم تاوان اشتباه تورو بدم.....کسی ک جز اسمش ازش چیزی نمیدونم.....الان گناه و درد کارش روی قلب من خنجر میزنه
با هر کلمه ای ک ب زبون میاوردم اخمش پر رنگتر میشد.......عصبانیت.....فقط عصبانیت.....الان وقتش بود....واکنش الانش ایندمو برای همیشه خاموش میکنه.....
𝑃𝐴𝑅𝑇: 78
____
ویو ات
دست سردی زیر چونم حس کردم....اروم در جهتش نگاهمو چرخوندم.....با دستش نزدیک و نزدیک تر ب خودش میکشیدم..... لحظه ای ماشینو متوقف کرد....
کوک:چی باعث شده اشک های دخترک گستاخ من از هم در غلتیدن سبقت بگیرن؟*ی تای ابرو بالا*
ات:____*گریه اروم و بی صدا*
کوک:چرا حرفی نمیزنی؟درد داری؟
ات:من....من*هق هق*
کوک:چت شده*جدی*
لحظه ای تسلطم برگشت.....نفس عمیقی کشیدمو اشکامو پاک کردم.....
کوک:خوبی؟*نگران.جدی*
ات: اره
کوک:ظاهرت اینو نمیگه*جدی*
ات: من تسلطی روی اشکام نداشتم....ادم وقتی لحظه های تلخ زندگیشو مرور میکنه.... احساساتش از دسترس قلب و روحش خارج میشه......فراموش کردن......فراموش کردن بی ارزش ترین فرد زندگیتم دردناک و سخته.....چه برسه بخواد تنها کسی باشه ک براش ارزش داشتی و اون تنها کسی باشه که........
کوک:ات بس کن*عصبی و اخم*
ات: شنیدن واقعیت برای تو نباید عصبیت کنه......این منم ک باید تا اخر عمرم تاوان اشتباه تورو بدم.....کسی ک جز اسمش ازش چیزی نمیدونم.....الان گناه و درد کارش روی قلب من خنجر میزنه
با هر کلمه ای ک ب زبون میاوردم اخمش پر رنگتر میشد.......عصبانیت.....فقط عصبانیت.....الان وقتش بود....واکنش الانش ایندمو برای همیشه خاموش میکنه.....
۲۱.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.