تک پارتی
تکپارتی
بنگ چان
(بنگچان_سوجین+)
سوجین ویو
منو بنگ چان دیشب یه دعوا خیلی بد داشتیم
سر موضوع خیلی چرت
*فلش بک دیشب*
چان ویو
امروز با سوجین قرار گذاشتیم تو کافه که قبل از ازدواجمون همش با هم میرفتیم.
جدا جدا رفتیم چون اون سر کار خودش بود منم کمپانی بودم.
براش یه گردنبند خوشگل خریده بودم میخاستم سوپرایزش کنم
قبل از این که برم پیشش رفتم براش گل بخرم
سوجین ویو
تو کافه منتظر سونگمین بودم که دوست دوران راهنماییم سوجون رو دیدم
داشتیم با هم صحبت میکردیم
که ازم درخواست کرد بغلش کنم از روی دلتنگی
منم بغلش کردم
چان ویو
وقتی براش گل خریدم مستقیم رفتم کافه از ماشین پیاده شدم که از شیشه کافه دیدم یه پسره سوجینو بغل کرده نتونستم اونجا بمونم سوار ماشین شدم رفتم خونه
سوجین ویو
هان تقریبا ۱ ساعته دیر کرده
بهش پیام دادم
+چان من تک کافه منتظرتم میدونی چقدر دیر کردی؟
_برگرد خونه
<پایان چت>
وا چرا اینجوری کرد بلند شدم کیفمو برداشتم یه تاکسی گرفتم برگشتم خونه درو که باز کردم چان رو کاناپه دیدم که سرشو با دستش گرفته
+اممممم سلام
چان برگشت سمت سوجین
_اون پسره کی بود(عصبی)
+کدوم پسره؟
_همونی که امروز تو کافه با عشق بغلش کرده بودی
+آها سوجونو میگی هیچکس ولش کن
_ولش کن اون قشنگ داشت با اون دستای لعنتیش تمام بدنتو لمس میکرد بعد تو میگی ولش کن هیچ کس(با داد)
تاحالا این روی عصبیشو ندیده بودی هیچ وقت اینجوری سرت داد نزده بود
+عشقم آروم باش
_تازه ازم میخاد آروم هم باشم خدایاااا
_اون لعنتی کی بود(عصبی)
+سوجون بود دوست دوران دبیرستانم از سر دل تنگی بغلم
_تو عادت داری وقتی دلت برای کسی تنگ میشه بغلش کنی اجازه بدی به بدنت دست بزنه(عصبی)
+چان معلوم هست چی داری میگی؟؟
_(خنده با تمسخر)
_چرا اجازه دادی بغلت کنه؟تو نمیدونی رو این جور چیزا انقدر حساسم
+باشه عزیزم ببخشید آروم باش
رفتم جلو تا ببوسمش ولی با دستش منو رد کرد راهشو کج کرد رفت تو اتاق معمولا بوسه های منو پس نمیزنه
حدود ساعت ۱ بود رفتم تو اتاق تا درو باز کنم دیدم قفله مجبور شدم برم رو کاناپه بخوابم
صبح که بیدار شدم زیر سرم بالشت بود روم پتو مطمئن بودم کاد خود چانه ولی خب چه فایده وقتی باهام قهره:(
بنگ چان
(بنگچان_سوجین+)
سوجین ویو
منو بنگ چان دیشب یه دعوا خیلی بد داشتیم
سر موضوع خیلی چرت
*فلش بک دیشب*
چان ویو
امروز با سوجین قرار گذاشتیم تو کافه که قبل از ازدواجمون همش با هم میرفتیم.
جدا جدا رفتیم چون اون سر کار خودش بود منم کمپانی بودم.
براش یه گردنبند خوشگل خریده بودم میخاستم سوپرایزش کنم
قبل از این که برم پیشش رفتم براش گل بخرم
سوجین ویو
تو کافه منتظر سونگمین بودم که دوست دوران راهنماییم سوجون رو دیدم
داشتیم با هم صحبت میکردیم
که ازم درخواست کرد بغلش کنم از روی دلتنگی
منم بغلش کردم
چان ویو
وقتی براش گل خریدم مستقیم رفتم کافه از ماشین پیاده شدم که از شیشه کافه دیدم یه پسره سوجینو بغل کرده نتونستم اونجا بمونم سوار ماشین شدم رفتم خونه
سوجین ویو
هان تقریبا ۱ ساعته دیر کرده
بهش پیام دادم
+چان من تک کافه منتظرتم میدونی چقدر دیر کردی؟
_برگرد خونه
<پایان چت>
وا چرا اینجوری کرد بلند شدم کیفمو برداشتم یه تاکسی گرفتم برگشتم خونه درو که باز کردم چان رو کاناپه دیدم که سرشو با دستش گرفته
+اممممم سلام
چان برگشت سمت سوجین
_اون پسره کی بود(عصبی)
+کدوم پسره؟
_همونی که امروز تو کافه با عشق بغلش کرده بودی
+آها سوجونو میگی هیچکس ولش کن
_ولش کن اون قشنگ داشت با اون دستای لعنتیش تمام بدنتو لمس میکرد بعد تو میگی ولش کن هیچ کس(با داد)
تاحالا این روی عصبیشو ندیده بودی هیچ وقت اینجوری سرت داد نزده بود
+عشقم آروم باش
_تازه ازم میخاد آروم هم باشم خدایاااا
_اون لعنتی کی بود(عصبی)
+سوجون بود دوست دوران دبیرستانم از سر دل تنگی بغلم
_تو عادت داری وقتی دلت برای کسی تنگ میشه بغلش کنی اجازه بدی به بدنت دست بزنه(عصبی)
+چان معلوم هست چی داری میگی؟؟
_(خنده با تمسخر)
_چرا اجازه دادی بغلت کنه؟تو نمیدونی رو این جور چیزا انقدر حساسم
+باشه عزیزم ببخشید آروم باش
رفتم جلو تا ببوسمش ولی با دستش منو رد کرد راهشو کج کرد رفت تو اتاق معمولا بوسه های منو پس نمیزنه
حدود ساعت ۱ بود رفتم تو اتاق تا درو باز کنم دیدم قفله مجبور شدم برم رو کاناپه بخوابم
صبح که بیدار شدم زیر سرم بالشت بود روم پتو مطمئن بودم کاد خود چانه ولی خب چه فایده وقتی باهام قهره:(
۱۴.۷k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.