رومان مافیایی پارت
رومان مافیایی پارت ۳
وارد امارت شدیم و ...
٪چیشده چرا وایسادی برو داخل تا من بیام
&باشه
و بعد به خدمتکارش دستور داد تا منو ببره تو اتاقم
(الامت خدمتکارش+)
+خانم بفرمایید داخل
من روبه جیمین گفتم
&آخه......
و بعد حرفمو قتع کرد و گفت
٪نگران نباش زود میام
&باشه..
نمیدونم چرا احساس می کردم که دارم کم کم عاشقش میشم
(بچه ها چون این پارت رو دیر گذاشتم این پارت رو کامل میزارم)
چند دقیقه دیگه آمد تو اتاقم
&اتاق من با تو جدا هست یا نه (با ترس گفت )
٪اره اما اگه بخوای میتونی بیای پیشم
&باش
٪حالا بخواب تا فردا صبح میخوایم بریم خرید
&برای چی؟؟
٪چون پس فردا به جشن دعوتیم
&چه جشنی؟؟
٪داری زیاد سوال میپرسی بسه دیگه بگیر بخواب
&باشه شب بخیر
٪شبت بخیر ملکه من
(پایان پارت ۳,)
ادامه پارت بعد....................
وارد امارت شدیم و ...
٪چیشده چرا وایسادی برو داخل تا من بیام
&باشه
و بعد به خدمتکارش دستور داد تا منو ببره تو اتاقم
(الامت خدمتکارش+)
+خانم بفرمایید داخل
من روبه جیمین گفتم
&آخه......
و بعد حرفمو قتع کرد و گفت
٪نگران نباش زود میام
&باشه..
نمیدونم چرا احساس می کردم که دارم کم کم عاشقش میشم
(بچه ها چون این پارت رو دیر گذاشتم این پارت رو کامل میزارم)
چند دقیقه دیگه آمد تو اتاقم
&اتاق من با تو جدا هست یا نه (با ترس گفت )
٪اره اما اگه بخوای میتونی بیای پیشم
&باش
٪حالا بخواب تا فردا صبح میخوایم بریم خرید
&برای چی؟؟
٪چون پس فردا به جشن دعوتیم
&چه جشنی؟؟
٪داری زیاد سوال میپرسی بسه دیگه بگیر بخواب
&باشه شب بخیر
٪شبت بخیر ملکه من
(پایان پارت ۳,)
ادامه پارت بعد....................
- ۷۶
- ۱۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط