ارزوی قدیمی پارت۶-بازجویی
ارزوی قدیمی پارت۶-بازجویی
شدو❤🌷-برگشتم خونه همه جا ساکت بود و فقط صدای خروپف های سونیک میومد خیلی اروم و بی سرصدا رفتپ تو اتاقم رو تختم دراز کشیدم و خوابم برد صبح که بیدار شدم کار های عادیمو انجام دادم ولی وقتی رفتم پایین همه بهم نگاه می کردن انگار عصبانی بودن
-چیه؟-
رژ تلویزیون رو روشن کرد اخبار بود اونم از دیشب
رژ-این کیه؟-
-یه دوست-
امی بهم پرید و با لحن تحدید امیز گفت-ماجرای دیشب چیه؟-
-باشه اروم باش توضیح می دم- و مجبور شدم کل ماجرا رو تعریف کنم
سونیک-پس برای همین دیشب خشکت زده بود-
امی-باید ما رو ببری پیش دختره-
-نمیشه تا همین جاشم زیادی گفتم-
سیلور نور چراغ رو گرفت سمتم خیلی روشن بود دست رو گذاشتم رو چشمام
سیلور-باید بگی-
-مگه باز جوییه؟-
-اره هست-
-من دیگه می رم بیرون خداحافظ-
از خونه رفتم بیرون و یه نفس راحت کشیدم تنها راه ورود به جنگل داخل میدون بود پس رفتم سمت میدون و از ورودی وارد شدم
شدو❤🌷-برگشتم خونه همه جا ساکت بود و فقط صدای خروپف های سونیک میومد خیلی اروم و بی سرصدا رفتپ تو اتاقم رو تختم دراز کشیدم و خوابم برد صبح که بیدار شدم کار های عادیمو انجام دادم ولی وقتی رفتم پایین همه بهم نگاه می کردن انگار عصبانی بودن
-چیه؟-
رژ تلویزیون رو روشن کرد اخبار بود اونم از دیشب
رژ-این کیه؟-
-یه دوست-
امی بهم پرید و با لحن تحدید امیز گفت-ماجرای دیشب چیه؟-
-باشه اروم باش توضیح می دم- و مجبور شدم کل ماجرا رو تعریف کنم
سونیک-پس برای همین دیشب خشکت زده بود-
امی-باید ما رو ببری پیش دختره-
-نمیشه تا همین جاشم زیادی گفتم-
سیلور نور چراغ رو گرفت سمتم خیلی روشن بود دست رو گذاشتم رو چشمام
سیلور-باید بگی-
-مگه باز جوییه؟-
-اره هست-
-من دیگه می رم بیرون خداحافظ-
از خونه رفتم بیرون و یه نفس راحت کشیدم تنها راه ورود به جنگل داخل میدون بود پس رفتم سمت میدون و از ورودی وارد شدم
۱.۳k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.