پرنسس مافیا
پرنسس مافیا
#part10
ارتا طبقه ی اخرو زد وقتی رسیدیم یه راست به راهرو بود که چراغاش به طور اتوماتیک روشن میشد بعدشم که یه خونه حدودای 300 متری که انگار اتاق جلسه بود 5 نفر اونجا جمع شده بودن که تا منو ارتام اومدیم همشون از جاشون بلند شدنانجا دوتا جای خالی بود که یکیشون سر بود یکیشم پیش اون دوتا دخترا ارتا رفت نشست با نگاهش بهم فهموند بشینم نشستم سر جام رفتم اونجا تو جمع نشستم که ارتا گفت
_خب این عضو جدیده اتریسا
پسر اولیه گفت
_من رادینم لیدر گروه امنیت گروه کاراتون با منه
رادین قیافه جدی مردونه ای داشت جشم ابرو مشکیم بود در کل قیافه ی خوبی داشت بعد رو کرد به پسر بغلیشو گفت
_اینم ایدینه محافظ گروه
ایدین چشاش سبز بود موهای فر دشتشو ریخته دور صورتش
بعد به پسری که بغل ایدین بود اشاره زد گفت
_اینم رامتینه هماهنگی گروهم با ایشونه
رامتینم چشامای قهوه ای داشت و هیکل خوب و رو فرمی داشت هرچند به ارتام نمیرسید
بعد به دختر بغلیه من اشاره زد گف
_اینم لی لی هکر گروه
عه پس لی لی که میگفتن اینه لی لی چشمای ابی درشتی داشت درکل صورت کیوتی داشت
به دختری که بغل لی لی نشسته بود اشاره زد گفت
_اینم مانلیه ریزه میزه گروه
به مانلی نگاه کردم دختره ریزه میزه ای بود بهش میخورد 17فوقش18 سالش باشه چشمای مشکی با لبای صورتی صورت استخونی داشت یهو صدای مانلی بلند شد
_عههه رادین اذیت نکن دروغ میگه عزیزم همین ریزه میزه پوشش گروه رو انجام میده
رادین بلند زد زیر خنده که ارتا گفت
_اتاقش امادست
_هنوز بعضی از وسایلا نیومده ولی تا فردا صد در صد میاد یکمم بهم ریختست
ارتا پوف بلندی کشید رو به من گفت
_خیلی خب اتریسا امروز میاد اتاق من...
#part10
ارتا طبقه ی اخرو زد وقتی رسیدیم یه راست به راهرو بود که چراغاش به طور اتوماتیک روشن میشد بعدشم که یه خونه حدودای 300 متری که انگار اتاق جلسه بود 5 نفر اونجا جمع شده بودن که تا منو ارتام اومدیم همشون از جاشون بلند شدنانجا دوتا جای خالی بود که یکیشون سر بود یکیشم پیش اون دوتا دخترا ارتا رفت نشست با نگاهش بهم فهموند بشینم نشستم سر جام رفتم اونجا تو جمع نشستم که ارتا گفت
_خب این عضو جدیده اتریسا
پسر اولیه گفت
_من رادینم لیدر گروه امنیت گروه کاراتون با منه
رادین قیافه جدی مردونه ای داشت جشم ابرو مشکیم بود در کل قیافه ی خوبی داشت بعد رو کرد به پسر بغلیشو گفت
_اینم ایدینه محافظ گروه
ایدین چشاش سبز بود موهای فر دشتشو ریخته دور صورتش
بعد به پسری که بغل ایدین بود اشاره زد گفت
_اینم رامتینه هماهنگی گروهم با ایشونه
رامتینم چشامای قهوه ای داشت و هیکل خوب و رو فرمی داشت هرچند به ارتام نمیرسید
بعد به دختر بغلیه من اشاره زد گف
_اینم لی لی هکر گروه
عه پس لی لی که میگفتن اینه لی لی چشمای ابی درشتی داشت درکل صورت کیوتی داشت
به دختری که بغل لی لی نشسته بود اشاره زد گفت
_اینم مانلیه ریزه میزه گروه
به مانلی نگاه کردم دختره ریزه میزه ای بود بهش میخورد 17فوقش18 سالش باشه چشمای مشکی با لبای صورتی صورت استخونی داشت یهو صدای مانلی بلند شد
_عههه رادین اذیت نکن دروغ میگه عزیزم همین ریزه میزه پوشش گروه رو انجام میده
رادین بلند زد زیر خنده که ارتا گفت
_اتاقش امادست
_هنوز بعضی از وسایلا نیومده ولی تا فردا صد در صد میاد یکمم بهم ریختست
ارتا پوف بلندی کشید رو به من گفت
_خیلی خب اتریسا امروز میاد اتاق من...
۴.۳k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.