ایستادم کنار پنجره و مشغول فکر کردن هستم که داخل میشود. د
ایستادم کنار پنجره و مشغول فکر کردن هستم که داخل میشود. داخل شدنش را پیش از صدای در، از عطر همیشگیش که فضای سالن را پر کرده متوجه شده ام اما خودم را به نفهمیدن میزنم. میدانی آدم گاهی نیاز دارد برای کسی که دوستش دارد، خودش را بی تفاوت نشان دهد و سرسخت. لااقل من اینطور هستم. سلام میکند. با حفظ ژستم جوابش را میدهم. او اما از من زیرکتر است... میگوید دستانت چرا می لرزد؟
و من ناگهان دستپاچه میگویم:من؟ ابدا...
_پس این لکه قهوه روی پیراهنت چیست؟ و به محض اینکه نگاهم را به پیراهنم میدوزم خنده بلندی سر میدهد و میانه خنده هایش میگوید:
اصلا بازیگر خوبی نیستی الهام... اصلا...
لبخند میزنم. میپرسد حالا چرا میخواستی ادای بی تفاوت ها را در بیاوری؟
+میدانی فاطمه! آدم گاهی نیاز دارد خنگ جلوه بدهد... خودش را به نفهمی بزند... شاید آنها که باید او را ببینند...
فاطمه! اصلا آدم عقده ای و پرتوقع نیستم. نیاز دارم بگویند بودنم خوب است... بودنم ارزشمند است... نیاز دارم بگویند دوستم دارند...
اینهمه خودت را خرج میکنی... درست است که برای خداست و با او معامله میکنی اما این دل را که نمیشود کلا نادیده گرفت...
اصلا فکر کنم برای همین بود که خود خدا میگوید تا از خلق تشکر نکنید از خدا تشکر نکرده اید...
خدا هم میداند آدمهایی مثل من هستند که گاهی دلشان لک میزند برای یک( خوب است که هستی)...
فاطمه که از لحن شوخیش فاصله گرفته دستانش را به سمتم میگیرد و میگوید: یک دلم برایت تنگ شده ساده که اینهمه فلسفه بافی و پای خدا را وسط کشیدن ندارد دیوانه... #دل_و_عقل #الهام_جعفری
و من ناگهان دستپاچه میگویم:من؟ ابدا...
_پس این لکه قهوه روی پیراهنت چیست؟ و به محض اینکه نگاهم را به پیراهنم میدوزم خنده بلندی سر میدهد و میانه خنده هایش میگوید:
اصلا بازیگر خوبی نیستی الهام... اصلا...
لبخند میزنم. میپرسد حالا چرا میخواستی ادای بی تفاوت ها را در بیاوری؟
+میدانی فاطمه! آدم گاهی نیاز دارد خنگ جلوه بدهد... خودش را به نفهمی بزند... شاید آنها که باید او را ببینند...
فاطمه! اصلا آدم عقده ای و پرتوقع نیستم. نیاز دارم بگویند بودنم خوب است... بودنم ارزشمند است... نیاز دارم بگویند دوستم دارند...
اینهمه خودت را خرج میکنی... درست است که برای خداست و با او معامله میکنی اما این دل را که نمیشود کلا نادیده گرفت...
اصلا فکر کنم برای همین بود که خود خدا میگوید تا از خلق تشکر نکنید از خدا تشکر نکرده اید...
خدا هم میداند آدمهایی مثل من هستند که گاهی دلشان لک میزند برای یک( خوب است که هستی)...
فاطمه که از لحن شوخیش فاصله گرفته دستانش را به سمتم میگیرد و میگوید: یک دلم برایت تنگ شده ساده که اینهمه فلسفه بافی و پای خدا را وسط کشیدن ندارد دیوانه... #دل_و_عقل #الهام_جعفری
۱۲.۳k
۳۰ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.