یک بار در حال صحبت بودیم و جهاد گفت: ببین جواد، سید حسن پ
یک بار در حال صحبت بودیم و جهاد گفت: ببین جواد، سید حسن پدرم است، سید حسن نگهبانم است، منظورش این بود که در اطلاعت کردن و محبت کردن سید، مثل پدرش بود. حتی در کمک خواستن از او سید مثل پدرش بود. و بار خود را بر دوش هیچکس نمی انداخت حتی وقتی مشکلات داشت. میگفت محاله که من با سید تماس بگیرم او خودش نگرانی های زیادی دارد.
راوی سید جواد نصرالله .
#جهاد_مغنیه
راوی سید جواد نصرالله .
#جهاد_مغنیه
۲.۳k
۲۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.