پارت ۱۶
پارت ۱۶
تو اون لحظه فکردم کلا قفل کرد وقتی ازم جدا شد گفت
جانگ کوک:تا اینکه عاشقت شدم
نمیدونستم چی بگم چی کار کنم که دیدم مسته شاید واسه اینه
میون:جونگ کوک تو مستی نمیفهمی چی میگی این کاریم که الان کردی میزارم رو حساب اینکه مستی وگرنه چنان میزدمت که نتونی تکون بخوری الانم پاشو بریم تا اون رو سگم بالا نیومده
بلند شدم اون با هر مصیبتی بود بلند شد ولی کم مونده بود دوباره بیفته که گرفتمش
میون:چقدر سنگینی نمیتونی رو پای خودت وایسی
جانگ کوک:کجا داری میبری منو
میون:عمارت
جانگ کوک: نه اونجا نبر یه هتل رزرو کردم منو اونجا ببر
میون:نه میبرمت عمارت یا اینجا ولت میکنم تاصبح از سرما یخ بزنی
جانگ کوک:اینجا ولم کن
همینو گفت من ولش کردم این پارچه چسبید زمین
میون:هیااا بلند شو میریم عمارت زیادم زر نزن سرم درد میکنه
جانگ کوک:خودت شرط گذاشتی منم انتخاب کردم
میون: من من کی این کارو کردم پاشو میریم عمارت
جانگ کوک:گفتم نمیام الانم به نامجون زنگ میزنم بیاد دنبالم به تو هم نیازی ندارم(نامجون دوست صمیمی کوک )
همین که میخواست گوشو در بیاره از دستش گرفتم
میون:گفتم باهام میای یعنی میای ماشینت کجاست
جمله آخرو جوری گفتم هر کری بود قبول میکرد ولی من اینو میشناختم این اینجوری راحت نمیشه تا حرف خودشو به کورسی بنشونه
تو اون لحظه فکردم کلا قفل کرد وقتی ازم جدا شد گفت
جانگ کوک:تا اینکه عاشقت شدم
نمیدونستم چی بگم چی کار کنم که دیدم مسته شاید واسه اینه
میون:جونگ کوک تو مستی نمیفهمی چی میگی این کاریم که الان کردی میزارم رو حساب اینکه مستی وگرنه چنان میزدمت که نتونی تکون بخوری الانم پاشو بریم تا اون رو سگم بالا نیومده
بلند شدم اون با هر مصیبتی بود بلند شد ولی کم مونده بود دوباره بیفته که گرفتمش
میون:چقدر سنگینی نمیتونی رو پای خودت وایسی
جانگ کوک:کجا داری میبری منو
میون:عمارت
جانگ کوک: نه اونجا نبر یه هتل رزرو کردم منو اونجا ببر
میون:نه میبرمت عمارت یا اینجا ولت میکنم تاصبح از سرما یخ بزنی
جانگ کوک:اینجا ولم کن
همینو گفت من ولش کردم این پارچه چسبید زمین
میون:هیااا بلند شو میریم عمارت زیادم زر نزن سرم درد میکنه
جانگ کوک:خودت شرط گذاشتی منم انتخاب کردم
میون: من من کی این کارو کردم پاشو میریم عمارت
جانگ کوک:گفتم نمیام الانم به نامجون زنگ میزنم بیاد دنبالم به تو هم نیازی ندارم(نامجون دوست صمیمی کوک )
همین که میخواست گوشو در بیاره از دستش گرفتم
میون:گفتم باهام میای یعنی میای ماشینت کجاست
جمله آخرو جوری گفتم هر کری بود قبول میکرد ولی من اینو میشناختم این اینجوری راحت نمیشه تا حرف خودشو به کورسی بنشونه
۱۸.۵k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.