میگفت

می‌گفت:
ببین من آدم دروغ و دغل بافتن نیستم ...
نمیگم تو اولیمی، بودن!
قبلِ تو خیلیا بودن،
همه شونم وقتی اومدن گمون می‌کردم عشقن،
کنارشونم بدک نبود حالم،
می گفتم، می‌شنیدم، روزگار می‌گذروندم خلاصه...
نبودناشونم یه چند صباحی حالمو بد می‌کرد ,
اما هرچی بود می‌گذشت ...!

اما تو نبودنات نمی‌گذره...
تو نبودنات حالمو بد نمی‌کنه،
می‌کُشه فقط!
من با خیلیا خندیدم،
انا فقط برا توئه که چشمام تر می‌شه،
فقط رفتن توئه که به گریه م میندازه حتی فکر و خیالش!
ببین من دروغ نیست توو کارم،
تو اولیم نبودی...
اما به جون مادرم قسم،
آخریمی!

#طاهره_اباذری_هریس
دیدگاه ها (۵)

عادت کرده بود قبل از خواب برایش شعر بخوانمیک جوری عادت کرده ...

نیم ساعت است که اینجا گیر کرده ام ...اینجا یعنی توی واگن بوگ...

دو دقیقه آمدیم دورت بگردیمهمه اش که آشپزخانه بودیبیابنشینموه...

دلم لرزید ...این سطرها را با احتیاط بخوانید ...کسی شبیه من ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط