شراب عشق میدهی خمار میکنی مرا

شراب عشق میدهی خمار میکنی مرا
شمیم مهر میدمی مهار میکنی مرا

تمام شعر شاملو تمام حس حافظی
وشعر میشوی شبی بهار میکنی مرا

زچشم سرخ فام تو دو تیر داغ میچکد
کمی نگاه میکنی شکار میکنی مرا

لب تو سیب میزند و گندمی به زلف هات
چه نان و بوسه ای کنون نثار میکنی مرا

شکوفه های داغ تو و عطر کوچه باغ تو
شکوه یاس هستی و بهار میکنی مرا


‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
دیدگاه ها (۰)

من بودم ودل بود و تو و کلبه خرابی شمعی و قلم بود و دو پیمانه...

بنشین تا نفسی هست نگاهت بکنم"نظری نیک به رخسارۀ ماهت بکنمشرر...

باید یک نفر باشد که ‏بدون غرور دوستت بدارد. آنقدر صمیمی که ه...

🌼صبح آمده🌷دفتر اين زندگى را باز کن🌼زيستن را با 🌷سـلام تازه ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط